🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به گوشه اي نشسته ام
كمانچه اي شكسته ام
و با لبي پُر از سكوت
تمامِ خاطراتِ رنج و درد را
ز تارهاي خسته ام, گُسسته ام
ز عمقِ دل برون كنم
تمام واژه واژه هاي درد را
به روي گونه هاي سرد و خسته ام
حرارت گلوله هاي درد را
و كودكي به كلبه ام دوان شود
و بَر كِشد به دست خود
يكي يكي خُما رِ تارِ درد را
و بشكند سكوتِ سردِ درد را
من كه نزديكترين غروب انتهائي ام
صدايِ رويش تو را
دعا كنم .
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
بستن فرم