![حنظله ربانی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_209-e1586090215309.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
قلم که تحفه ای از شعر تازه دربرداشت
به احترام تو از سر کلاه را برداشت
قدم گذاشت به صحن تو ، صحنه ی کاغذ
قلم هوای سرودی دوباره در سر داشت
قدم قدم به سراییدنت مشرّف شد
اگر خطا نکنم قصد طرح دیگر داشت
نشست و واژه به واژه تو را مجسّم کرد
تو را ، تمام تو را ، او که خوب از بر داشت
تو را سلاله ای از ماه و آفتاب نوشت
قلم چقدر به زیبایی تو باور داشت
وَ بعد چادری از شب کشید موی تو را
اگر چه موی تو شأنی از این فراتر داشت
به پیش آمد و پیشانی تو را رو کرد
سپیده ای که برای تو حکم مادر داشت
دو تا هلال، دو رنگین کمان ، دو بال رها
قلم برای دو ابرو چقدر خواهر داشت
قلم رسید به درگاه باشکوه هنر
به چشم تو که هنرهای نامکرّر داشت
به چشم تو ، به محلّ نزول وحی هنر
که هر یک از مژه ها نقش یک پیمبر داشت
قلم رسید به پایان ماجرای خودش
وَ اینک این تو و این پرده ، آخرین ” برداشت ” :
برای تو چه هنرها … ولی برای خودش
کشید آه و در آخِر که دیده ای تَر داشت
حنظله ربانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
فروردین 17, 1399
درودها استاد.
مدتهاست شعر به این قرص و محکمی نخوانده ام.
دلمریزاد
پاسخ
فروردین 21, 1399
محمدعلی رضاپور
فروردین 20, 1399
درودتان گرامی!
در پنجمین کارگاه ادبی سایت، منتظر نظرات ارزشمندتان هستیم:
http://sherepaak.com/225005/—
پاسخ
تیر 14, 1399
سلام و درود
شاهکارتان را خواندم و لذت بردم
آفرین
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿
پاسخ
بستن فرم