🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
فرجام این تدبیر…
در دولت تدبیر ، بی تدبیر گشتیم
یک دوره اش صد ساله ماها پیر گشتیم
از بس اُمید و آرزو در دولتش بود
از نان اُمّیدش ، تمامی سیر گشتیم
هر روز یک بازیّ و هر شب ماجرا بود
بیچاره ماها ، روز و شب تقطیر گشتیم
اویی که مالی داشت ، روزافزون فزون شد
باقی اسیر پنجه ی تزویر گشتیم
با وعده هایی پوچ و توخالی که دادند
آهوی پا در دامِ این نخجیر گشتیم
از سفره هامان نانِ خالی را ربودند
ما ماتِ این تقدیرِ بی تصویر گشتیم
تاثیرِ این اکسیر ، تفسیری ندارد
هم دست و هم پا جمله در زنجیر گشتیم
تنها دوایِ درد(تنها) ، پس کجایی..؟
ما شیعه ها سیر از غمِ تقدیر گشتیم
آقا بیا ، یک شهر دارد انتظارت…
ما پیر از این هجمه ی تاخیر گشتیم
✍حسن نبی جندقی (تنها)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
خرداد 17, 1400
درود احترام. جناب دوست حسن نبی عزیز بسیارعالی . بسیارعالی 🌸🌺🌸
پاسخ
خرداد 17, 1400
درود و ارادت جناب استاد یزدانی ، ممنونم از لطف همیشگی شما🙏🏼🙏🏼
پاسخ
خرداد 17, 1400
سلام و درود
خیلی زیباست
آفررررین
بیان حقیقت را از زبان شاعران پاک باید شنید
در پناه خدا 🌿👏👏👏🌿
پاسخ
خرداد 17, 1400
درود جناب طارق دوست داشتنی ، ممنون از زحمات شما🙏🏼🌹🙏🏼
پاسخ
خرداد 18, 1400
سلام
مثل همیشه عالی قلم زدید
پاینده باشید و برقرار
سپاس
🌹🌺🌹🌺🌹
پاسخ
خرداد 18, 1400
سلام و ارادت ، زنده باشید 🌹
ممنون از توجه شما🙏🏼🙏🏼
پاسخ
خرداد 18, 1400
🌺آقا بیا ، یک شهر دارد انتظارت…
ما پیر از این هجمه ی تاخیر گشتیم🌺
🌿اللهم عجل لولیک الفرج🌿
پاسخ
بستن فرم