🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
صادرات قوت ما یک فکر بی فرجام بود
واردات بنجلات تعبیری از اوهام بود
میلیاردها لیتر آب در مزرعه ها ریختند
میوه های ناب ما در کشتی بیگانه بود
اندرون سد ما آبی دگر باقی نماند
بس که زیر پای سیفی های ما تالاب بود
هر شب و روز این تریلی ها به یغما می برند
قوت این ملت بجای سفره در تاراج بود
هر چه می کوشد ضعیف قوتی نمی یابد دگر
نان محرومان به خشکی همره صد آه بود
تا به کی این گشنگی مهمان محرومان شود
کاسب پروانه دار در چشم حاکم یار بود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):
تیر 28, 1399
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم