🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آخرین مسافر قطار سرنوشت
روی شیشه ی بخار کرده ای نوشت:
هرچه واگن است بسته بر قطار
تا که چشم کار می کند
مملو از مسافران دوزخی است
گاه گاه
هرچه می کنم نگاه
غیر چند پیرمرد و پیرزن، خمیده پشت
غالبآ شکسته استخوان ، عصازنان
هیچکس نمی شود سوار کوپه ی بهشت!
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):