🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
داستان اواخر زندگی پرافتخار استاد دکتر پرویز ناتل خانلری به حق که : «یکی داستان است پر آب چشم» …او کسی است که پدران ما اگر در روستا میزیستند و سوادی هم داشتند، به خاطر «سپاه دانش»ی بود که خانلری بنیادش را نهاد، آن زمان که در کسوتِ وزیر فرهنگ، مدرسه را به روستاهای ایران برد.
پیرمرد، پس از پیروزی انقلاب در سال پنجاهوهفت، در دوران پیری و فرسودگی، به همان اتهام وزارت لابد، و سپاهی که برای دانش ترتیب داده بود نه کار دیگر، صد روز به زندان افتاد و زمانی هم که بیرون آمد، همهی آزادیهایش، مثل داشتن حساب بانکی و مستمری ماهانه از او سلب شد. او که در آراستگی و شیکپوشی زبانزد ادیبان و دوستان بود، واپسین روزهای عمرش حتی اجازه نداشت از حساب بانکیاش برای تعمیر ماشین ریشتراشِ خود وجهی بردارد.
خدمات استاد دکتر ناتل خانلری به ادبیات ما منحصربهفرد است. تکرار نشدنی و غیرقابل انکار است از این روست که احدی نمی تواند او را حذف کند و یا به حاشیه براند….حذفِ خانلری برابر بود با حذفِ منابعی در ادبیات که نه کسی میتوانست نمونهاش را بیافریند و نه نادیده گرفتننش میسر بود. مثلآ «دستور زبانِ» او که نخستین کتاب دستور زبان فارسی است هنوز هم تدریس میشود، یا اثر مهم و ماندگارش «تاریخ زبان فارسی» هنوز تنها کتاب مرجع در این زمینه است که وجود دارد، همچنین است «فرهنگ تاریخی زبان فارسی»اش که در فرهنگنویسی کاری جدید و نو بود که بعد از او هیچ کس نتوانست پروژهاش را به پایان برساند ؛ چه همان یک جلد که «بنیاد فرهنگ ایران» از این فرهنگنامه چاپ کرد، واپسین جلد آن شد. بماند کارهای خاص او در مجلهی سخن که دریچهای گشوده برای ادبیات مدرن ایران رو به ادبیات معاصر جهان بود، ایضآ ترجمههایش و البته مقالات مهماش در عروض و قافیه در شعر فارسی و و و ….
البته با پیشرفتهای زبانشناسی فارسی، اکنون باید در زبانشناسی خانلری تجدیدنظرهایی جدی صورت گیرد، کاری که البته زنده یاد استاد محمدرضا باطنی انجام داد.ضمنآ تصحیح استاد خانلری از دیوان حافظ نفیسه ای است که باید بازاندیشی شود.
اما پیرمردِ برخاسته از چپ، خدمتگر راستین ادبیات، چوب ورودش به سیاست را، هم در زمانهی وزیر بودنش با زبان تیز منتقدانِ همروزگارش به تن کشید و خرید (که هیچکدامشان هیچ گاه در قامت و قواره او نبودند) و هم پس از انقلاب با زندانی شدن و محروم ماندنش.
استاد دکتر پرویز ناتل خانلری که در 29 اسفند ماه 1292 شمسی دیده به جهان گشوده بود در اول شهریورماه ۱۳۶۹، پس از یک دوره طولانی بیماری، در 77 سالگی در تهران درگذشت. پیکر وی در بهشت زهرای تهران، قطعهٔ ۷۳، ردیف ۳۰، شمارهٔ ۶۶ به خاک سپرده شد.غزلی از استاد:
هر چه با خود داشتم از من گریزان می رود
راحت دل می رود، دل می رود، جان می رود
بامدادان خوشدلی بار سفر بربست و رفت
اینک امید از پی اش زار و پریشان می رود
بام و روزن نیز گویی پر گرفت از شوق راه
كوی و برزن می خزد بر خاک و بی جان می رود
باد را اینک سرود از دور می آید به گوش
زار می خواند به ره كاین می رود آن می رود
می روم كز همدمی یابم نشان وز ماتمم
سایه پیشاپیش من افتان و خیزان می رود
هر چه گرد خویش می بینم وفاداری نماند
ای شب غم پایدار اكنون كه جانان می رود.
▪️از دفتر خاطرات استاد :
…همین که انقلاب شد پس از خروج از زندان حقوقِ بازنشستگی را قطع کردند و حسابهای بانک را بستند و حقِ معامله را سلب کردند و از پسانداز بابت حقوق دورهٔ سناتوری مبلغ یک میلیون و سیصدهزار تومان مطالبه کردند…
حاصل اینکه پس از چهلوهفت سال تدریس از آموزگاری تا استادی فعلا از مال دنیا، یک پولْ درآمد ندارم و با فروش کتاب و درآمدِ مختصری از حقِ تألیف که کتابفروشان میپردازند این سهساله را با تشویش و سختیِ معیشت در این گرانی سرسامآور به سر بردهام تا بعد چه بلایی به سرم بیاید.
وقتی که در زندان بودم در یکی از روزنامههای اسلامی فهرستی از اسامی رجالِ دورهٔ طاغوت چاپ کرده بودند زیر عنوان « غارتگران اموال ملی» و اسم من هم در آن میان بود. این دو صفحه را نوشتم تا خودم و دیگران بدانیم که من چقدر از اموال را غارت کردهام.
در هرحال سرنوشت من از آغاز، فقر و تنگدستی بود. کودکی و جوانی را با تهیدستی به سر بردم و در این سرِ پیری هم که دیگر مجالی برای تغییرِ تقدیر نیست در همان عُسرت به سر میبرم.
سرنوشتم این است: فقر!
عجب اینکه از همان آغاز جوانی که دودست لباس بیشتر نداشتم ( که یکی از پارچهٔ وطنی کازرونی بود) همه مرا متموّل میشمردند و این خود زحمت و تکلیفی برای من در زندگی بود. با یک دست کتوشلوار راه میرفتم و میگفتند چقدر مرتب لباس میپوشی و چقدر توجه به سر و وضعت داری!
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (8):
اردیبهشت 20, 1402
استاد فقید دکتر پرویز ناتل خانلری را بشناسیم….باعث تأسف فراوان است که بخش مطالب این قدر مورد جفای ما قرار گرفته است.
پاسخ
اردیبهشت 20, 1402
سلام استاد …
چقدر این مطالب که در مورد دکتر خانلری به اشتراک گذاشته اید مرا متاثر نمود، گرچه متاسفانه این گونه جفا کردن ها به فرهیختگان این مرز و بوم همچنان نیز ادامه دارد و از این بدتر شاهد ترک وطن بسیاری از جوانان نخبه ای هستیم که می توانند آینده این مملکت را بسازند …
از شما بسیار سپاسگزارم که این مطالب سوزناک را به اشتراک گذاشتید، باشد که تلنگری باشد برای …
👏👌💐
پاسخ
اردیبهشت 20, 1402
سلام و درود و خدا قوت
روان شان شاد
پاسخ
اردیبهشت 20, 1402
سلام
چشمم پر از اشک شد . لعنت بر بانی و باعث این سیه روزی ها
امیدوارم روزی ورق برگردد
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
استادخوش عمل کاشانی ارجمند
درود بر شما که یاد اساتید ی را که در سایه ی فراموشی از وجود گرانمایه ی آنها محروم مانده ایم با یاد آوری وجود ارزشمندشان متوجه می شویم چه گوهر های گرانبهایی دل بر سینه ی خاک نهاده اند و آرزو ها را با خود به گور .روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
از خدای بزرگ می خواهم وجود نازنین شما را در پناه خودش از هر گزندی در امان نگاه دارد. آمین
🙏😔 🙏🌹🙏😭🙏💐🌿🍃
پاسخ
بستن فرم