🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 قَدَر پایمرد سبز

(ثبت: 209290) فروردین 20, 1398 

جای پای سیل طغیانگر
به چشم خویش دیدم
رویا هایم
بر بادمی رود.‌‌..
در چنگال موج سر کش
هزار غوطه می خورد…
صورت گل آلوده
پای در گل و دست در لای ، لای بلا
دست و پا می زنم…
در مرثیه ها
زجه و ناله
ومور ومویه ها
در خشونت آن روی گلین زندگی
خفه می شوم؟ ، نه
البته
خوب می دانم…
که چه می خواهم…
و
من کیم؟
چقدر بر لب تیغ و تیرگی زمین
راه می روم..‌.
این امید و پایمردیم
همیشه چربیده
بر هرچه که می خواست
مرا از یادم ببرد…
و
هزارکوران باد و بوران
بارهابر شکوه زاگرسش ، تاخته و وزیده
امّا
هنوزش سرِبلند
این قلّه ی بودن
به
روشنتر ین ستاره می ساید
وهیچ ،آن ، خم نکرده
به صعوبت و هرچه سخت
این ماندگاران و پایمردان سبز !
این زاگرس پر بلوط و
بی پایانِ تنومند
خم نکرده سر، هرگزش

 

 

 

 

 

نظرها
  1. مستانه دادگر ( ماهور)

    فروردین 20, 1398

    درود بر شما و درود بیکران بر پایمردان همیشه سبز زاگرس

    اگرچه باران مرثیه شد بر سرزمینم
    اما
    تو بهار را بنویس
    با روشن‌ترین ستاره
    بر تیرگی و خشم سیلاب

    زنده باشید و پایدار

  2. اکبر رشنو

    فروردین 20, 1398

    درودها
    بر حضور گرانقدرتان
    همیشه باشید به مهر و نیکویی های خداوند عزیز🌸🍃🌸🍃🌸🍃

  3. مازیار نژادیان

    فروردین 21, 1398

    درودها استادم

    سهم شهر شما و من هم از رحمت آسمان سیل ویرانگر شد

    و به گاه جنگ بمب های جگر سوز

    چه توان گفت که زاگرس همیشه سیه پوش بوده از مرگ دلیران

    و مخمل کوه سبز می پوشد تا بگوید

    هنوز هم زندگی هست هر چند . . .

    پاینده باشید به مهر🌹🌹🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا