🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مادرم
مادرم آنزمان که کودک بود
روی پایش یکی عروسک بود
آنکه عشق و عزیز مادر بود
ریزهِ میزهِ تمیزُ کوچک بود
♡○○.○○○
آن عروسک مکان ایمن داشت
یک بلوز قشنگ بر تن داشت
بین دستان کوچک مادر
سرنوشتی مشابه من داشت
♡♡○.○○○
روی پایش تکان تکان میداد
آسمان را به او نشان میداد
گاه گاهی به شکل پانتومیم
قطره ای آب و گاه نان میداد
♡♡♡.○○○
مادر ام محو آرزویش بود
آب و آئینه در سبویش بود
“ای فدایت شوم عزیز دلم”
جمله ی حرف گفتگویش بود
♡♡♡.♡○○
کم کمک کودکش جوان گردید
مادرش پیر و ناتوان گردید
لاله گون چهره ی گل ماهش
مثل گل های ارغوان گردید
♡♡♡.♡♡○
مادرم عطر و بوی باران است
مهربانیکه چهره خندان است
دستهایش شعاع خورشید اند
نوری از آیه های قرآن است
♡♡♡.♡♡♡
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
دی 7, 1398
با سلام و درود خدمت آقای معصومی عزیز و بزرگوار
شعر زیبایی بود
زنده باشید و برقرار
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
دی 7, 1398
درود بر شما استاد
بسیار زیبا و تأثیرگذار
پایدار باشید 🌹🌹🌹
پاسخ
دی 7, 1398
سلام حضرت معصومی
مادر واژه ی مقدسی ست
اصلا مانندی ندارد
تک است
از مهرورزی بی مانند است
خداوند مادر عزیزتان را درسایه مهر خود حفظ فرماید
شعر زیبایی بود
درودتان
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
دی 7, 1398
سلام و مهر جناب معصومی
شعری زیبا در موضوع مادر
بسیار خواندنی و دلنشین
درود بر شما🌷🌷🌷
پاسخ
دی 7, 1398
سلام و عرض ادب استاد گران قدر
سروده ای زیباست و در مضمونی ارزنده و البته خاطره انگیز
درودتان باد استاد گرامی🌺
پاسخ
دی 8, 1398
درود بر شما
حس بسیارزیبایی درسرودتون موج میزد که دوسش دارم
موفق باشید
در پناه حق
پاسخ
بستن فرم