“مانا”

سلام و احترام

به به

چقدر هم زیبااااا

مبارک استاد گرانقدرمان جناب مانا باشد

مانا زنده می ماند بر ای همیشه

درود بر شما جناب استاد یگانه عزیز

💐🙏👏👏👏🌹

شادکام باشید

سلام و درود

چکامه ای زیباست و مبارک مانای عزیزمان

دلمریزاد

در پناه خدا 🌱👏👏👏👏👏👌🌱

درود بر شما
و جنابب مانا
مبارکشون باشه🌺

به به!
سلام و درود و ارادت خدمت هر دو بزرگوار

درود بر شما بزرگوار
مبارک مهرداد مانا عزیز باشد
سلامت باشید🌷🌺🌸

سلام ودرودها جناب وحدتی عزیز
تقدیمی زیبایی بود مبارک شیخ مزامیرباشد
سایه هردو عزیز ماندگار و گوهروجوتان‌مصون از تلخی و گزند روزگار🙏🌹

👏👏👏

درودو سپاس بر هر دو استاد بزرگوار و
فرهیخته ام
جناب وحدتی بزرگوارو مانای عزیز و دوست داشتنی
مبارکت باشد مانا جان امیدوارم که داغ هر دو عزیز را نبینم و در خدمتشان سالهای سال
بیاموزم ادب و ادبیات و مهربانی و مهرورزی را
با احترام 🙏🙏🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏🙏

درودبرشما جناب استادیگانه‌ی عزیز
و
مبارک باشد این غزل زیبا استادمانا را
ان شاءالله که هردو عزیز سالها طولانی
برتارک ادبیات بدرخشید .
🌺🌺🌺

درود بر شما

بسیار زیبا و دلنشین بود

مبارک جناب مانا

شاد و پیروز باشید🌿🍃🌹🌷🙏🌷🌹🍃🌿

سلام
متولد مهرماه ۱۳۵۸ هستم در کرمانشاه . پدر و مادرم هر دو زاده ی روستاهای بخش جلالوند در جنوب کرمانشاه هستند . منطقه ای با حضور شاعرانه ی بلوطها و آواز عاشقانه ی رودها
من فرزند اول هستم و پس از من دو دختر و سپس سه پسر به دنیا آمدند . تا دیپلم بیشتر درس نخواندم و دانشگاه را هرگز ندیدم ( جز چندباری برای سخنرانی و وراجی ) به قول خودم :

دانشگاه نرفته ام
اما دو ترم تاریخ تولی را پاس کردم
در محضر لبهایی که آموزگار وفا بودند

قبلا سر کوره های آجرپزی کارگری می کردم . و بعد دو سال در جهادنصر نگهبان بودم و در دل طبیعت چادر زده بودم شب و روز و سرما و گرما … بعد از آن چند شغل دیگر را هم امتحان کردم از تولید سوغات کرمانشاه تاااااا باغبانی و شاطری نانوا در امامزاده داوود تهران !!
سپس به شکلی آماتور وارد کار برق شدم و الان ۱۵ سال است که تکنسین برق هستم و هرجای خاورمیانه و حتا آفریقا یک پست برق فشارقوی باشد ، من نیز نامزد کار در آنجا خواهم بود . و معمولا در هر شهری بین سه تا شش هفته حضور دارم . الان هم سنندجم
..
سال ۸۳ ازدواج کردم و دو فرزند دختر دارم که وطن و تمنا صدایشان می کنیم . دومی را می خواستم میهن نام نهم تا با وطن یکدست باشد اما نگذاشتند .
از سال ۷۸ هم به علت علاقه ای که از بچگی به شعر داشتم ، وارد جرگه ی شاعران شدم و خوب البته کمترین جایگاه در این گروه را دارم و هنوز ابتدای مسیرم .
سعدی شاعر مورد علاقه ی من است و پس از او شهریار و حافظ و مولوی و فردوسی و عطار … که با اینها بزرگ شدم .
دیگر چه بگویم از خودم ؟ …. جز اینکه مردم سرزمینم را دوست دارم و هر آنچه از قلم مانا بتراود، راوی شادی و شیون مردمان خوب این مرز پر گهر است . تا چه مقبول افتد و چه در نظر آید ؟ و این لوگو هم اگر دقت کنید ترکیبی از نام خودم و خانمم است ( مانا ، گلاله )

اما ….. آقا امیر به این طفیلِ توجه ، التفات بسیار نمودند و مرا مدیون مهربانی اش کردند که تا ابد قدردان این بذل بزرگ خواهم بود . سایه ات پایدار و مهرت سرشار نازنین 💐🌸🌺❤🦋🌷☘