🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
از نطفه به شغلِ بی کسی مشغولم
همقصهٔ غصهٔ دلِ بهلولم
مانندِ مجسمه به میدانِ تنم
بی چشم و بدونِ دست و پا، معلولم
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مرداد 15, 1401
ــــــــــــــــــــــــــــ
نگاهی به شعر مانند مجسمه
ــــــــــــــــــــــــــــ
تلاشِ مضاعف و همت بلند، دو ویژگی است که افرادِ دچار معلولیت برای غلبه بر نیازهای ویژۀ خود به آن محتاجند و معلولان موفق بی تردید به این دو صفت آراستهاند، همین دو ویژگی در اغلب مشاهیرِ مورد احترام مردم سرزمینهای مختلف وجود داشته که مجسمۀ آنها در میادین عمومی ساخته شده.
شعر در سطح بیرونی، تنهایی و بی کسی و غم و غصۀ معلولان را به تصویر میکشد امّا در سطحِ درونی به دلیل اشاره به مجسمه و تاکید بر آن در عنوان رویکردی دو گانه پیدا می کند:
۱_ تقویت این تنهایی و بی کسی به دلیلِ تمرکز بر سکون و بی حرکتی مجسمه و از دست دادن کارکردها، مخصوصاً با توجه به مصراعِ آخر و تداعی اصطلاح «بیدست و پا بودن» از عبارات «بدون دست و پا» که نشانۀ اوج اندوه و احساس ناتوانی است.
۲_ غلبۀ فرد معلول بر این تنهایی و بی کسی چرا که به مجسمه در میدانِ تن اشاره شده، مجسمۀ در میدان، اساساً اختصاص به مشاهیر و بزرگان و قهرمانان دارد و میدانِ تن میتواند آوردگاهی به شمار آید که فرد معلول بر ناتوانیهایِ جسمانی خویش فائق میآید!
ـــــــــــــــــــــــــ
دکتر فریبا نوری
۱۸ اسفند ۱۴۰۰
ـــــــــــــــــــــــــ
پاسخ
بستن فرم