🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کُردیم
در کرانهٔ کوههایمان
ایوبی هماره می دمد به گوش بلوطها
,, آیهٔ استقامت ,,
جریان امید را رودهایمان ساری وُ جاری اند
حتی به دشتستانِ
نعش های نشأ شدهٔ انفال وُ سرهای سرخ سنجار
نیست به زیر دستارمان
مگر مشتی سودای صلح
به آستینمان هم هیچی
جز رنجنامه ای که می خواند تُرا به
,, برادری وُ برابری,,
با دستانی پر از
زخمهای سنگچین بنای این تمدن
اما بی مرهم
خار می چینیم وُ باغ می سازیم
برای حیاتِ خدا بی مصلحتِ وجین
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
فروردین 7, 1402
درود جناب خانمحمدی
طاعاتتون قبول 🌷🌷
پاسخ
فروردین 7, 1402
بسیار سپاس از مهرتان گرانمایه و ارجمندم
پاسخ
فروردین 7, 1402
سلامم را پذیرا باش 🌺
خوشبختانه از آغازین روز عضویتم تمامی سروده های
جنابعالی را خوانده ام
یکی بهتر و زیباتر از دیگری و
بسیار آموخته ام
پیروز و موفق باشید 🌺🌺
پاسخ
فروردین 7, 1402
بسیار سپاس از حضور گرانسنگتان ارجمند و گرانمایه
پاسخ
فروردین 7, 1402
درودتان…سالها پیش در روزهای جنگ تحمیلی برای کردستان مثنوی ای سروده بودم که دوبیتش چنین است:
خوشا اقلیم کردستان ایران
که باشد بیشه زار نرّه شیران
زنان و دخترانش چون پلنگند
از این بهتر بگویم : مرد جنگند ….
پاسخ
فروردین 7, 1402
بسیار سپاس از لطفتان استاد ارجمندم
پاسخ
فروردین 7, 1402
درود بر شما و کوردهای غیور
که از گذشته تابحال ظلم ناپذیر بودند و هستند
رفیقان زنده و
خورشیدشان تابنده☀
پاسخ
فروردین 7, 1402
بسیار سپاس از مهرتان گرانمایه و ارجمندم زنده و پاینده باشید
پاسخ
بستن فرم