🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دفتر ايام خط خون بروى صفحه داشت
خاطر مردم غبار غم بروى چهره داشت
ادعا كرديد مردم با طراوت مى شوند
كلبه ها پر بار لبهاتان که خندان مى شوند
سفره ها خالى و دلها مملو از غم كرده ايد
ديده ها پر اشك و دلها را چه درهم كرده ايد
هر چه را انباشتيد انبارهاتان پر نشد
آسمان كلبه ى محروم بارانى نشد
سرپرستان بدون سرپرست نالان شدند
رانتخوارى ، اختلاس و رشوه گلباران شدند
قشر تحصيلكرده نالان از رياكارى يتان
كم سوادان خسته از انبوه نامردى يتان
فقر را در جاى جاى مملكت پى كنده ايد
دسترنج ناتوانان وطن پی كرده ايد
در خزانه جز حقوقهاى نجومى پول نيست
جيب كارمندان و كارگرها به غير از بوق نيست
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):
بستن فرم