🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 محاوره ای با حضرت حافظ علیه الرحمه

(ثبت: 3410) بهمن 30, 1395 
محاوره ای با حضرت حافظ علیه الرحمه

شیرازم !

آمدم با حافظ ، دستِ بیعت بدهم

آمدم تا بنویسم غزلی

و طراوت و سعادت بینم ؛

که بناگاه غزلم شد شعری

که به نُو معروف است  !

 

حافظِ شیرازی ،

 با تبسّم بپسندید همین شعرِ مرا

 و بفرمود که این قالبِ شعر ، بهترین های شماست ؛

و بفرمود طریقِ همه گر این بشود

راه زیباتر از این هم گردد  ؛

همچو غزل

یا رباعی و قصیده

و شود رایجِ شهری که لطافت خواهد …

 

پس بدانید چو شعری ز دلی برخیزد

می نشیند بر دل

و مهم ” قالب ”  نیست  !

و  تماشاگرِ مهری والاست

آن خدائی که به هر اوجِ دلی بی همتاست

و به هر عشق ، طراوت داده ست

در همان ساحلِ مهتاب که لطفش پیداست ؛

و چو ذوقی همه را می خواند

مثلِ آدابِ دعایِ سحری 

و نمازی که پدیدار شده ست ،

بر دلِ اهلِ بیان

و به هنگامه یِ آثارِ اذان …

 

………….

م جعفری

………….