🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
این عالمان که به تدریس ِ خود محو گشته اند
بر حل اینهمه معضل , چه بی حرف گشته اند
هر روز فصلی جدید می رسد , ز راه پُر نشیب
در غار ِ زهد خزیده اند , یاران کهف گشته اند
دردی برون نمی رود از جسم و جان ما
اما بدون وقفه , به تفسیر نشسته اند
سیل ورود و خروج کلاس ِدرس بیشمار
در این میانه هیچ گرهی کم نمی شود
در کلاس ِدرس همه بر زمین نشسته اند
از این فروتنی , غمی کم نمی شود
آن دوده ی چراغ و خمینی شدن کجاست ؟
با اینترنت , نام شما ثبت نمی شود
هر روز کسب مدرک و القاب و فخری جدید
این نامها برای مردم , دگر نان نمی شود
اعزام مبلغین به اقصی نقاط شهر
اخذ زکات از فقیران , هنر نمی شود
انبار لوسر و فرش و طلا دست اغنیا
وجه زکات از ضعیف , چرا کم نمی شود ؟
کو آن عدالتی که علی شد فدای آن
تا کی به انتظار , بیرق ظلم خم نمی شود ؟
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
اسفند 28, 1398
از خود بی خود شدگان
محو در آرمان ، آرمان نظری نه عملی
طرح ریزان پر مدّعا
سلام
استاد مروج عزیز
مفاهیم زیبایی …
دستمریزاد
تقدیمی : 🌸
یاد کهف اصحاب کردی احتیاط
عالمان دینی ، مکاتب را نشاط
در کتابی محو از خلقی جدا
مُعضلی را حلّ لا ، گر ارتباط
ولی اله بایبوردی
28 / 12 / 1398
🌿🌿🌿🌿💐🌿🌿🌿🌿
پاسخ
اسفند 28, 1398
🌺🌸🌸🌿💐
پاسخ
بستن فرم