🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
من بیشتر از تو به غم عشق دچارم
پنهان شدنت برده دل و صبر و قرارم
بعد از تو نمانده نفسی جان به تن من
یک لحظه بیا ای گُل نازم به کنارم
هم غم شده بعد از تو خوراک شب و روزم
هم دوری ات انداخت ، شرر بر دل زارم
“تو مظهر عشقی و نهان در دل و جانی
در حسرت دیدار تو من لحظه شمارم
ای جان به فدای تو وفا جای جفا کن
من طاقت بی میلی معشوق ندارم
چندی ست که با چشم سیاه و مُژه ی فر
مانند اسیری…….. به دو شمشیر شکارم
من خلق شدم تا که به دور تو بگردم
خورشید تویی ، من قَمَری روی مَدارم
#یاسررشیدپور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
مهر 25, 1400
درود بر شما
زیباست
قلمتان سبز🌷
پاسخ
آبان 1, 1400
سلام و عرض ادب
بسیار ممنون و سپاس از
خوانش و حضور پرمهرتان
پاینده باشید
🌷🌹🌺🌸🌷🌷🌷🌷💐💐🌿🌿🌹🌷🌺
پاسخ
بستن فرم