🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 میراث عشق

(ثبت: 231551) شهریور 20, 1399 
میراث عشق

 

پر کشیدم تا فراز آبی ی آغاز عشق
تا کبوترهای راه نیلی ی پرواز عشق

از سکون ساده ی آرامش و بی حاصلی
تا نسیم موی بی سامان چشم انداز عشق

مرده بودم خواب در بیراهه ی آسودگی
زنده ام بیدار با دشوار مردم ساز عشق

بشنوید اما که طرحی تازه گویم دوستان
از شگفتی های پنهان در حریم راز عشق

می شناسم عشق را از عین و شین و قاف در
عزلت و شرم و قرار زندگی پرداز عشق

می شناسم گریه ها و بغض پیر ابتهاج
تا کلام منزوی در محفل ابراز عشق

می شناسم عشق را در زخمه های ذوالفنون
تا نوای تار شورانگیز با شهناز عشق

می شناسم عشق را در نقش نستعلیق ها
یا چلیپای روان در پنجه ی اعجاز عشق

می شناسم کاشی ی خوش نقشه ی تاریخ را
بر جبین گنبد فیروزه ی طناز عشق

هر کجا گنجینه ی ناب هنر آمد پدید
همرهش استاد عشق است و شکُوه باز عشق

شاید این شعر و غزل در کوچه باغ اصفهان
سهم ارثی کهنه بود از حافظ شیراز عشق

چون کشید از مهربانی ذره را در کوه نور
می کشم در موی جانان تا قیامت ناز عشق

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):