🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
میکدهی درد
بیدرد کسی کوه غمش کاه نگردد
از منطق و از فلسفه آگاه نگردد
تا سفسطه جرثومهی عقلانیت ماست
بیبهره کس از آفت خرگاه نگردد
بیدرد کسی ره به سعادت نرساند
ایمن ز شب تیرهی بیماه نگردد
درد است بهاء دو خط آگاهی انسان
نوری که از آن گُمره و گُمراه نگردد
از برکت درد است که آلودهی با آن
در چاله نیفتاده و در چاه نگردد
خامی که شود پخته در این میکده هرگز
خودواله و خودغره و خودخواه نگردد
آگاهی انسان که ثمین گنج حیات است
سهم بشر تنبل و تنخواه نگردد
امنیت بینا نه ز بینایی و نور است
تضمین شب تیره رخ ماه نگردد
جز شاهی آن شاه که شَه شد ز وراثت
بیزحمت هر روزه کسی شاه نگردد
#کیوان_امیری_فر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
خرداد 9, 1401
درود بر شما
خیلی زیباست
فقط دوبار تکرار قافیه داشتید که یک بارش در غزل مجاز هست🌷
پاسخ
خرداد 9, 1401
درد است بهاء دو خط آگاهی انسان
نوری که از آن گُمره و گُمراه نگردد
از برکت درد است که آلودهی با آن
در چاله نیفتاده و در چاه نگردد
کیوان عزیزم سلام
نمی دانم قبلا خیرمقدم عرض کرده ام یا نه ؟
چون بیاد ندارم از صمیم دلم حضور آن شاعر توانا را به وبسایت شعر پاک خیر مقدم عرض می کنم.🌹🌹🌹
غزل زیبا و قابل تأملی ست
در پناه خدا شاد زی🌿❤️👏👏👏👏👏👏👌❤️🌿
پاسخ
خرداد 27, 1401
سلام و درود استاد گرانقدر
بسیار زیباست
سربلند و پاینده باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 6, 1401
خیلی زیبا بود
پاسخ
مرداد 8, 1401
درود جناب امیری فر
زیبا و قابل تامل
پاسخ
بستن فرم