🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 طالع غم

(ثبت: 254165) دی 1, 1401 

 

تقدیر من و نسل مرا آنکه قلم زد
بر بوم خوش‌اقبالی ما نقش عدم زد
این نقش غلط رد قلم‌های خدا نیست!
کِی حضرت حق طالع این گونه رقم زد؟

یک بار از این ورطه‌ سلامت نگذشتیم
یک دفعه از این گردنه راحت نگذشتیم
یک مرتبه هم می‌شد اگر ساده گذر کرد
آن دفعه هم از مشق ریاضت نگذشتیم

ناکامی و حسرت همه جا سایه‌ی ما بود
غم‌ کهنه‌ترین هم‌دم و هم‌پایه‌ی ما بود
ما خانه به دوش و غم این عالم خاکی
هم‌سفره و هم‌خانه و هم‌سایه‌ی ما بود

ما با غم در سینه برادر شده بودیم
در بحر مکافات شناور شده‌ بودیم
ما ثانیه‌ای بی‌غم و بی‌هم ننشستیم
جز با خود در آینه کافر شده بودیم!

غیر از غم ما بر در غم‌خانه نمی‌کوفت
جز غم به در خانه‌ی ویرانه نمی‌کوفت
غیر از غم ما با دل ما یار نمی‌شد
جز غم دگری بر در دیوانه نمی‌کوفت

عمری سر ما گنجه‌ی گنجینه‌‌ی غم بود
آئینه‌ی واگوی غم سینه‌ی دَم بود
ما روز خوش از گردش گردونه ندیدیم
غم، طالع دل‌های چو آیینه‌ی جم بود!

( ای بخت بمیری که به ما مهر تو کم بود)
( در جور تو این بس که گُل قافیه ” غم” بود)

 

#کیوان_امیری_فر

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. درود بر شما جناب امیری فر گرامی

    اشعار زیبایی از شما خواندم

    سوگمندانه ، ولی چون با غم همرنگ و هماهنگ بود بر دل نشت

    انگار دل گنجینه ای برای غم ها آفریده شده

    سر بلند و پیروز باشید به مهر

    💐🌿🍃🙏🙏🙏🙏🙏👏👏👏👏🌹🌷

  2. صفا یغمایی

    دی 1, 1401

    درود برشما جناب امیری فر عزیز و گرامی.
    زیبا سروده‌اید
    دستمریزاد.
    موفق باشید.
    🌺🌺🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا