محمد- علی زرندی( محمد علییاری)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نانوشته ها ی….
نانوشته های این نوشته را بخوان
خارج از حروف و نقطه، نامه را بخوان
برگ های دفتر خموش من
رنج می کشند از صریر این قلم
زخم های این قلم دهان گشوده را بخوان
این سیاه مشقهای پُر سمر بخوان
تو، سپیدهای لابه لای این سطور خط خطی دفترم بخوان
این نشانه های مشقِ عشق دفترم بخوان
سایه روشن نوشته های من، محو و صحو می شوند
تو خموشی بلند این ترانهی سپید من بخوان
چشمهی ترانه چشم های توست
چشمههای بی ترانه را بتار
تیرها پشت تیر می روند
فصل های وصل، فصل فصل می شوند
فصل های رفتهی پر از نشانه را بخوان
گر چه گیج می شود دلم
گنج کُنج آشیانه ام! بمان
رمز و راز این فسانه را بخوان
گنگی از ترانه ام بران
من که مرده ام ز بس ترانه گفته ام
باش و این ترانهی نگفته را بخوان
رنج های عاشقانه را بخوان
قصه های این زمانه را بخوان
این قلم چه زود
پیر می شود
ز دست نانوشته ها
باش و صابرانه قصهام بخوان
بی بهانه نزد من بمان
نانوشته های این نوشته را بخوان
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
بستن فرم