🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به گرداب نفهمیها چنان افتان و خیزانم
که هر دم می خورد سنگی به دست و پا و چشمانم
به هر بادی که می پیچد درون فکر ناپخته
به تیغی ، سیل غم ، زخمی کند روح پریشانم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
دی 16, 1398
به هر بادی که می پیچد درون فکر ناپخته
به تیغی ، سیل غم ، زخمی کند روح پریشانم
سلام و درود
استاد ارجمند
دستمریزاد
تقدیمی : 🌸
پریشان روح می نالد چو جغدی در خرابی ها
نفهمی مردمی بینم اسارت دستِ این دنیا
گهی افتان میان گردابِ دنیا گاه خیزانی
ز دنیا می خورد سنگی ندامت می شود پیدا
ولی اله بایبوردی
16 / 10 / 1398
🌺🌺🌺🌸🌺🌺🌺
پاسخ
بستن فرم