نبرد سخت

خوشا آنان ،که ترک کام کردن
نکو کاری بـه هـر ایام کردن
زِ جهل و خود پسندی رستن آنها
سمند جهل خود را ، رام کردن
حقایق را از این دنیا بـجستنـد
به دنیا ترک هر اوهام1 کردن
زِ مردی و شرافتمنـدی از خود
جدا از علم و ننگ از نام کردن
کمند از علم و تقوی بر گرفتند
هنـر افزون زِ صد بهرام کردن
هر آن کاری نمودن بی دغل بود
نکو از اول و فرجام2 کردن
زِ مستی سر ببردن تا برِ عرش
مِی طاهر به دُرد3 جام کردن
کسانی کز جوانی داشتند علم
کسی کی دید ، کار خام کردن
به شام روزها ، افطار هر روز
به ذکر حق ،به صرف شام کردن
طواف کعبه ی دل ، کردن آنها
زِ تقوا دور دل ، احرام4 کردن
هر آنکس ضد اینها را عمل کرد
جفا بر خویش و بر اقوام کردن
سران مملکت ها هوش خود را
دچار تله ی سرسام5 کردن
جوانان گر ندانستن چه گفتم :
به پیری ، خود اسیر دام کردن
خوش آن نیکو جوانان گر بفهمند
که فیض حق بر آن انعام کردن
جوانهایی که این مطلب نفهمند
فقط خود را زِ بد، بد نام کردن
شهیدان ، شاهداً گفتار حق را
زِ خون خود ،به ما الهام کردن
به جنگیدن به پاس مُلک ایران
نبرد سخت ، بر صدام کردن
مهیا شـو حسن ، بهـر شهادت
زِ دشت کربلا ، پیغام کردن

٭٭٭

1- خیالات 2-پایان 3- ته مانده– شراب تیره 4- لباس حاجیان درحج– آهنگ حج کردن 5- آماس سر– نوعی بیماری