🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نوازش

(ثبت: 786) بهمن 23, 1394 
نوازش

بازم کاغذ ، بازم نامه ، غمت بدجوری همرامه

با اینکه عاشق اونی ، ولی عکست تو رویامه

چشامو رو حقیقت بست ، دلم درگیر رویا شد

واسه لمس صداش ، یک عمر، دلم غرق تمنا شد

نگاشو از چشام دزدید ، به قلب عاشقم خندید

ولی انگاری با یادش ، دل معصوممو دزدید

یه دنیا حرف بی مفهوم ، یه دنیا عاشق مظلوم

یه دنیا شعر تکراری ، محبتهای اجباری

خدا آغوشتو واکن ، من از این زندگی سیرم

توی عصری که آدم را شبیه گرگ میبینم

توی قرنی که داروغه ، صداقت ها رو میبازه

توی شهری که شاعر از خیانت شعر میسازه

تو عمق حنجره م ، انگار ، یه بغض کهنه خشکیده

نمیدونم ، چرا اوج غمم رو ، هیشکی نشنیده

تلنگر کن حضورت رو به روی مکث افکارم

تو میدونی که نازت رو به هر شکلی خریدارم

{منو حالا نوازش کن}بدون ترس و دلشوره

بزار احساس کنم دنیا ، تو آغوش تو آرومه

نوازش کن تو دستامو ، اگرچه عاشقی جرمه

اگرچه گوله سربی ، واسه لیلی شده سرمه

نوازش کن تو موهامو ، بزار درگیر رویا شم

بزار این آخرین لحظه ، اسیر عشق دنیا شم

بزار این آخرین بوسه پناه زندگیم باشه

بزار آغوش پرمهرت ، دوای خستگیم باشه

نمیخوام وقت جون دادن ، از آغوشم جدا باشی

من از چشمات میفهمم ، باید پیش خدا باشی

{منو حالا نوازش کن} بدون ترس و دلشوره

نزار باور کنم ، دنیا ، پر از دیوار و زندونه

من و تو هر دو میدونیم ، ته این کوچه بن بسته

نوازش کن تو دستامو ، که من دلگیرمو خسته

دارم دق میکنم اینجا ، تو از دستای من دوری

تو این دنیا دلم تنگه

تو

دردِ عشقو میدونی

اهورا

12 آبان 88