🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
راه منزلگه جانان ، به ره عزت نیست
جز به غم خوردن و آوارگی و ذلت نیست
راه پُـر خوف و خطر باشد و جان بازیهـا
راه خوش خوردن وخوش گشتن وبا لذت نیست
خلوت یار نـباشد همه جا شُهره ی1 شهر
خلوت آن به جز از گوشه ی عزلت2 نیست
یار اگر شُهره ی شهری شد و دلخواه همه
پرده داری نـتوان کرد ، وِرا3 عفت نیست
یار مستغنی4 از حُسن و غنی تـر زِ همه
مایل هر دل بی عفت و پست فطرت نیست
شاهبازی که به پرواز درآید به سماء بی پَرنیست
مگسی را نتوان پَر زند آنجا،که وِرا شهپر نیست
عاشقی را که نـباشد نه هنـر ، نـی درمی
با پری چهره ی5 ملکی ، ابداً همسر نیست
مفلسی6 را که ندارد به جهان ،یک زر و زور
با شهنـشاه توانا ، ابداً یک سر نیست
آرزویی به ره یاری ، نـتوان کرد به هیچ
تا که تصمیم تو بر ترک دلت یا سر نیست
دیو فامی7 چو نگینی زِ سلیمان(ع) بگرفت
لایق وحی خدایی و ندای پیغمبر نیست
آنکه اسـرار نبوت طلبـد ، از ره حق
آن محمد(ص) بُوَد و فطرتاً آن کافر نیست
بولهب بود و ابوجهل شدن دشمن آن
آنکه در راه حقـس ، همره هر کافر نیست
ای مسلمان تو بخوان رُقعه ی8 آن روز غدیر
تا بـبینی دیگری غیر علی(ع) رهبر نیست
آن حسینـش که بشد کشته به صد جور و جفا
یک بدی یا دغلی زآن ،به دو صد دفتر نیست
گفتم ای دوست که رهم ، جز سخنم نیست
رهرو راه حقیقت به جهان ، بی غم نیست
هر که در ملک جهان بود و ره حق نـشناخت
حیوان وار چریده است و دلش را غم نیست
هر که آن راه طبیعت و حقیقت نـشناخت
مانده در راه طبیعت،که جز از ماتم نیست
داد و فریاد از آن مردم با کبر9 و غرور
صورتشان آدمن و سیرتشان10 آدم نیست
بولهب را نه حقی به وحی و نه اسرار خداست
این لباسِ عظمت ، جز به بَـرِ خاتم1 نیست
همه از دوستی و مهر علی(ع) دَم بزنند ، لیک
دار بر پاس ،عجب آنکه یکی میثم2 نیست
جمله اسلام طلب می کنن ، امّا که یکی
چون مسلمانی سلمان3 ، زِ مُلک جم4 نیست
تخت جمشید نظر کن ، اثراتـش به زمین
پایگاهی به زمین، مثل همین محکم نیست
نامـی از آن هندو و انبار گهـش
حکمتش می بُوَد ، اما بدنی از جم نیست
عارفا نکته ی سنجیده بگفتم : بشنو
هیچ کس در بَـرِ خلاقِ جهان ، مَحرم نیست
هر که اسرار جهانداری و ملکی بُوَدش
نـتوان گفت :که آن محرم سِـرّ جم نیست
داد و صد داد ،که از لذت این دور جهان
قسمت مرد نکوکار ، یکی شبنم نیست
هر که دانا بُوَد و فکر نکویی بُوَدش
جز به درد و غم و اندوه ،کسش محرم نیست
هر که جویای نگاری5 بُوَد و زجر رهش
زاثر6 زجر رهش ، ابروی آن را خم نیست
حرف نیکوی مرا ، رزم دلیران نـشکست
شکند هر که همین حرف مرا محرم نیست
سخن و دانش من را ، به جهان نیست اثـر
تا که با لطف خدا و سخنـش همدم نیست
صحبت پیرِ طریقت ، مطلب ای درویش
حکمتش از راه طریقت،به جهان محکم نیست
ای که از راه طریقت ، طلبـی ره به بَرش
راه رفتن به برش، جز به رهی از دل نیست
ای حسن قصه ی نیکان و بدان ، کمتر گو
این جهان پُـر بُوَد و قصه ی آنها کم نیست
٭٭٭
1- نامدار- مشهور 2- انزوا 3- او را 4- بي نياز 5- حوري- فرشته 6- محتاج 7- شبیه دیو 8- نامه 9- عُجب- خودبيني 10- راه و روش- طريقه
1- حضرت محمد(ص) 2- یار وفادار علی (ع) 3- سلمان فارسي 4- جمشيد- پادشاه بزرگ ايران 5- محبوب – معشوق 6- از اثر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):
بهمن 30, 1397
استاد مصطفایی دهنوی بزرگمهر دل و دست مریزاد چون هماره لذت برده و آموختم گران ارج🌷🌷🌷
پاسخ
بستن فرم