🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گفتم : به چه میخندی؟!
هراس مرا
آشتی پنداشته ای؟!
گفت:
سالهاست
عطر هوس را
بر پوست تو نوشته ایم
.
.
.
خندیدم
.
.
.
اگرچه سالها
اشک ها
از چشمانم مکیده بود
.
.
.
در تالابی که اشک نیلوفران را
عشق میپندارند؛
باید خندید!
.
.
.
.
#مستانه_دادگر
#ماهور
کمی قابل تأمل😔
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
آبان 16, 1398
سلام و درودها
اگرچه سالها
اشک ها
از چشمانم مکیده بود
دستمریزاد
تقدیمی : 🍃
گر خنده کنی که لب ببندد
بر خنده لبان کسی نخندد
با او و دگر ؛ مرا نه کاری
هر کس به شعور خود بخندد
ولی اله بایبوردی
16 / 08 / 1398
🌺🌺🌸🌺🌺🍃
پاسخ
آبان 16, 1398
” در تالابی که اشک نیلوفران را
عشق میپندارند؛
باید خندید ”
درود مهربانوی جان
قلمتان همواره سبز
مانا باشید به مهر جانم❤️🌸
پاسخ
آبان 17, 1398
سلام
و
درود ها
عالی و ارزنده
و دستمریزاد و
🌺🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃
پاسخ
بستن فرم