🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
جهان کلمات را خاموش کن
شعر را از کلمات جدا کن
ببین
من ماندم و تو
و نوری که از پیراهنم
از میان دکمه هایت بیدار مانده…..
#مستانه_دادگر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
تیر 10, 1402
سلام ماهور عزیز
مانند همیشه بکر و زیبا
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
تیر 10, 1402
سلام و درود و سپاس از توجه تان
پاسخ
تیر 10, 1402
سلام
دست مریزاد. فقط فکر کنم تکرار فعل امری ” کن ” در دو جمله ی پیاپی را می توانی بهتر کنی
پاسخ
تیر 10, 1402
سلام و درود… سپاس از توجه تان 🙏
پاسخ
تیر 10, 1402
درودبر شما
🙏💐🌿🍃
پاسخ
تیر 10, 1402
سپاسگزارم مهربان
پاسخ
تیر 12, 1402
درود
و نوری که از پیراهنم
از میان دکمه هایت بیدار مانده
کمی با این دو (از)ارتباط نتوانستم بگیرم
از پیراهنم ،از میان. دکمه هایت
شاید بجای. یکی از همان از ها (در)استفاده میشد ،شعر زیبای شما دوچندان زیباتر بود
هرچند بنده در مقام ابراز نظر نیستم
و قسمت ابتدایی شعر که کلمه را از شعر جدا میکند بسیار جالب توجه است
و خود ما گاهی خارج از کلمات شعر هستیم ، شعرهای زنده ای که زندگی میکنیم
هنرمندانه و با استعاره از حقیقت و صد آرایه ی دلبرانه
در فلسفه ی هایدیگر هم شعر پیش از وقوع و واقعیت جاری است و از درگاه کلمات در واقع از حقیقت به واقعیت رجوع ظاهری پیدا میکند
موفق باشید خواهر من سرکار خانوم دادگر
و در پناه دلخوشی زندگی کنید
پاسخ
بستن فرم