🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 همهمه ی خورشید

(ثبت: 250155) مرداد 24, 1401 

 

خسته ام خسته ز هر بام و درم باور کن
بال و پر بسته ز بغض ِسفرم باور کن

روی دستان ِ دلم نعش ِ جوانی پیداست
من سراسیمه در این رهگذرم باور کن

قاب ِ تصویر ِ مرا آتش ِ آهی نوشید
شعله در شعله کشد بر جگرم باور کن

مثل ِ احساس ِعطش در غزلم جاری شو
می شکوفد ز طرب بال و پرم باور کن

تا فرا سوی افق جاده مرا می خواند
آب و آیینه شود همسفرم باور کن

پشت ِدیوار ِدلم همهمه ی خورشید است
نقش ِ سجاّده کشد در سحرم باور کن

لب ِ لبریز ِ غزل قصد ِ شکفتن دارد
می دهد مژده طلا از شکرم باور کن

طلعت خیاط پیشه

 

 

 

 

نظرها
  1. طارق خراسانی

    مرداد 24, 1401

    سلام

    غزل زیبا و عاشقانه شما خواننده را به وجد می آورد
    درودتان

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏👌🌿

  2. حسین شیرکوند

    مرداد 24, 1401

    🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹

  3. زهرا آهن

    مرداد 24, 1401

    درود بر شما
    بسیار زیباست مهربانو🌺🌷

  4. حسن مصطفایی دهنوی

    مرداد 25, 1401

    درود بیکران بانو
    بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
    قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی
    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا