🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۱/۰۶/۰۵ |
| تعداد شعر: | 25 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۲ |
هوایِ عاشقی، رقص و کلاه و شال و یک چکمه
صدایِ برف می‌آید؛ چقدر شادم از این هجمه
شبیه اسبِ پر یالی که هم رام است و با شوکت
غزل‌هایم همینگونه شده آماده بی‌تسمه
دلم با حنجره آمد که مهمانت کند با ساز
دلت می‌خواهد از من بشنود امشب کمی نغمه؟
کبوتر بچه‌ای، پشتِ کبوتر مادری میگفت
بیا از پنجره هجرت کنیم امشب سر دخمه
نوکم را کن تو قرمز با انارِ ساوه پرهایم
مرتب کن بکش روی سرم فردا کمی وسمه
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
