🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
رنگ رخسار بهارم می رود
هر چه از زردی بگویی زردتر
مانده بر جا خاطرات خسته ام
پای ماندن در زمستان سردتر
بی سپر بود و هجوم غصه ها
آن که بود از هر که دیدم مردتر
بر گلوی اصغرم تیری بزن
تا بریزد این صدا پر دردتر
در مرام نشریه حرف حساب
تا به گوشم می رسید او طردتر
تا تفاعل را به بزم جان بَرَم
مصرع پیمانه با ما فردتر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
بستن فرم