🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای کاش چون بمیرم آوایش از در آید
تا گلشن جمالش بر دیده هایم آید
ای کاش تربتم را در عرش می تکاندند
تا توتیای جانم بر آستانش آید
ای کاش دیده هایم تا حشر بسته بودند
تا لحظه ی وصالش از نو شکفته آید
ای کاش جان ببیند ره توشه ی بزرگان
تا هرچه درد دل بود از دل همی برآید
ای کاش صورتش را در جان خود ببینم
تا جان من چو خورشید از ظلمتم برآید
ای کاش جان و خاکم در هاله ای بپیچند
تا هر زمان که او گفت بر زیر پایش آید
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
شهریور 18, 1399
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 18, 1399
ای کاش تربتم را در عرش می تکاندند
تا توتیای جانم بر آستانش آید
درودها جناب مروجی گرانقدر
عارفانه عاشقانه دلنشینی است
🌹🌹🌹👏👏👏
پاسخ
بستن فرم