🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پاهای ادب

(ثبت: 2551) مهر 11, 1395 

ای که صد پنجره بر چشمک باران داری

چشمه در چشمه ی آئینه گلستان داری

 

خنده کردی و گلت از لب گیتار شکفت

عشوه ای گر بنمایی طربستان داری

 

آن که استاد تو بودست بهم  ریخته است

بس که دانشکده در خال دبستان داری

 

زلفت افشان شده یکباره درخشید رخت

ماهی از آینه در پیچش توفان داری

 

چون که شاهانه گذشتی ز دیار ترشیز

زیر پاهای ادب قالی کرمان داری

 

ترسم این است حسودان که ببینند تو را

بشکافند دلت را که چه پنهان داری

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):