🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
هرگز تو را اینگونه ، پاکباخته ندیدم
گویی هزاران غنچه به یکباره در دلت شکفت
من اما در پس دردی نویافته
گویی به نوبت
میشکنن ، جامهای خالی دلم
مرا چون سنجاقکی
درمیان عطر مواج گیسوانت ، پنهان کن
چراکه آنجا همیشه شب است
و عاشقان ، در شب
عاشقانه می سرایند
مرا
چون کاغذی جدا افتاده از بستر دفتر
به شکل درنایی بساز …و به کودکی ببخش
دستهایت همیشه گرم و خلاقند و
پرندهای کاغذی از دستهای تو جان میگیرند
و نفس های من ازین اعجاز
به شماره میافتند…..
.
درنای دلم را جانی دوباره ببخش
که پر پروازش بد خمیده گشته
بیاو شب را کنار پرندگان بمانیم
که دستهای گرم تو و
خطوط پرواز پرندگان
همه
خبر از هجرتی عظیم می دهند …..
#مستانه_دادگر
#ماهور
تیر ماه سال ۱۳۹۳
اولین شعر سپیدم را در سال ۷۳ سرودم …و این سپید عاشقانه را بعد از بیست سال جدایی از شعر و ادبیات کاملا بداهه سرودم …..، که به نظر خیلی از اساتید محترم ، برای دوباره سرودن شروع خوبی بود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
خرداد 1, 1398
درود و عرض ادب بانو دادگر ارجمند بسیار عالی و زیبا سروده اید
پاسخ
بستن فرم