🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پیک جنون

(ثبت: 208170) اسفند 6, 1397 

 

دردی بُرَنده
از زجرهایِ
مردی، زنی، جوانی، پیری، کودکی،
سینه‌ام را می‌شکافت،
و شورشِ موج‌های شوریده
تشنگی ِ مرگ را
به کامم می‌ریخت:

در گیجی ِ مُبهمی،
ثابت قدم
انشای ده سالگی‌ام را
سَر ِ صف می‌خوانَد:

– زنده‌ام!
هیچ نمی‌دانم چه خواهد شد!
اما … نعشم را لطفا …
دانشجویان ِ علومِ طبیعی
تشریح کنند!

– عجب!
چرا به جنگل فکر نکرده بودم؟
یا به این همه قاب؟
مگر نه این که بوی چوب،
از همه‌ی شعرهای آینده‌ام برمی‌خاست؟
.

– اوج ِ موشک‌باران‌های تهران بود.
همهمه‌ی بچه‌ها در صدای مهیبی گم شد
در ساعتی که موشک فرو نشست،
دیگر صدایی نشنیدم
اما تو را هنوز می‌دیدم
در آینه‌ی فرو ریخته در گچبُری ِ دیوار

– چقدر زیبایی!

لطفا” چند دقیقه نَمیر
بگذار من از مدرسه برگردم!
هیچ سازی در خانه نیست
اما تو آخرین نغمه‌ات را برای من می‌نوازی!

– من؟

دیری ست که مرده‌ام
و تو مرا تشریح می‌کنی
به کوک ِ سازهای ناپیدا
که خود را
به جریانی از طیف ِ رنگ‌های ناممکن می‌سپارند
رنگ‌هایی که در آسمان هم نمی‌توان دید

– آن‌گاه که حق در زمین نیست،
انعکاس‌ِ ِ هیچ نوری
تو را از من نمی زاید

و دردا که من،
– جبّارانه –
عاشق، زاده شده‌ام!…

.

اینک
چندین و چندگاه است که زنده‌ام!
چونان عیسا
در نقاشی‌های هزارسال پیش از میلادش
بر دیوار ِ کلیساهایی که نبود!

– لطفا” نَنَواز
مرگ، مفتون ِ سازِ توست
و مرا از افسون ِ زندگی، گریزی نیست.

#فریبا نوری
هفدهم مرداد نود و پنج

 

 

 

 

نظرها
  1. مازیار نژادیان

    اسفند 6, 1397

    درودها بانو نوری گران ارج

    خرسندم که این روزها هر چه از قلم شما میخونم حرفی تازه برای گفتن است

    و دچار گرداب تکرار نشده اید

    لذت بردم از این قلم ، پاینده باشید🌹🌹🌹🌹🌹

  2. طارق خراسانی

    اسفند 7, 1397

    درود خانم نوری گرانمهر

    نثر نو ! شاعر باید بسیار عادل و پژوهشگر باشد که از نثر نو بعنوان قالب شعر خود که الحق نثر نو می باشد سود ببرد.
    یکبار خواندم باید دوباره بخوانمش .

    در پناه خدا 🌿👏🌿

  3. یاسر رشیدپور

    اسفند 7, 1397

    بسیار عالی بود شاعربانوی گرانقدر
    سپاس فراوان نثارتان
    🌷🌺🌹🌼🍀🍁🍀🌼🌹🌹🌺🌷🌷🌺🌹

  4. زهرا آهن

    آذر 1, 1401

    چشم افتاد به ستون انتشار ویژه
    رنگین کمان سرخ
    سرود سرخ
    خدای خون
    پیک جنون
    انگار همه‌ی شعرها به خونریزی داخلی افتاده‌اند
    من مانده‌ام در این وحشت چگونه در گوش دخترم لالایی بخوانم….
    درودها🌺🌷🌺

    • فریبا نوری

      آذر 1, 1401

      درود زهرای عزیز

      لالایی داخل شعر گهواره مرا برای دختر ماهت بخوان:

      دخترم بخند
      فصل رفتن است
      فصل زندگی
      برّه‌های ناز
      اسب می‌شوند
      تک‌سوار ماه
      گرگ می‌خزد
      پشت کوهها
      دخترم بخند
      فصل رفتن است
      فصل زندگی

      🌷🌷🌷🌷🌷

      • زهرا آهن

        آذر 1, 1401

        درودی دیگر بار

        چقدر قشنگ است این لالایی، آنقدر دلم میخواهد برای کودک درون خودم هم آن را زمزمه کنم تا بدون کابوس بخوابد

        سپاس فراوان🌷🌸🌺🌹

  5. احسنت
    بسیار هنرمندانه سروده اید.

    • فریبا نوری

      آذر 1, 1401

      درود و سپاس فراوان از مهر حضور و دریافت نظر گرامیتان جناب رضاپور گرانقدر
      🌷🌷🌷🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا