🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چرا ماندم

(ثبت: 253169) آبان 27, 1401 

 

آنچه دیدم آسمانی تیره بود
تیر و ترکش در میان دیده بود
برق می زد آتش ِ خمپاره ها
لاله ها زخمی کنار بوته ها
جوی خون بود و نبود آب بود
تشنگی بود و جگر بی تاب بود
جاری خون لخته لخته روی خاک
قطره های می برون آمد ز تاک
شعله ها از آتش نمرود بود
تشنگی ها در کنار رود بود
جبهه بود و دشنه بود و درد بود
بوی باروت , خاکریز و گرد بود
یقلوی ها خالی از یک لقمه بود
قمقمه ها تشنه ی یک جرعه بود

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا