🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چشم هایش غزل باران بود

(ثبت: 2822) آبان 25, 1395 

 

چشم هایش، غزلِ باران بود

خاطرم مثل غزل حیران بود

شوق دریای نگاهش با من

غم برانداز ترین طوفان بود

آنچه او داشت، همه فتنه گری

هر چه می  خواست دل من، آن بود

با من آهسته به نجوا می گفت

آنچه از دوست وُرا فرمان بود

نور بر چهره ی او می رقصید

صورتش. دایره ای تابان بود

دل من یخ زده ی قطبِ جنوب

تنِ او ظهرِ بلوچستان بود

گفتم از عشق، بفرمود کجاست؟

کُنجِ لب های غزل پنهان بود !

26 فروردین 1392

 

 

 

 

نظرها 13 
  1. دل من یخ زده ی قطبِ جنوب

    تنِ او ظهرِ بلوچستان بود….

    درودتان باد استاد طارق گرامی

    بسیارزیبا سرودید

    • طارق خراسانی

      آبان 27, 1395

      سلام و درود بر جناب انصاری عزیز

      دلتنگتان بودم 

      خوشحالم  از حضور پر مهرتان 

      در پناه خدا وند سبحان شاد زی

  2. سحر جهانی

    آبان 26, 1395

    چشمهایش غزل باران بود.

    چه مصرع آشنایی….!!!!

    درودبرشما…..

    • طارق خراسانی

      آبان 27, 1395

      سلام و درود بر سحر خانم  عزیز

      سپاس از حضور  مستمر و بهاری آن مهربان همراه

      در پناه خدا

  3. اله یار خادمیان

    آبان 27, 1395

    سلام و درودبر استاد ارجمند وسرور معظم و   دوست مکرم

    نوشیدم ز زلال اندیشه ی پربارشما.  تاهمیشه  عزیزو زیبنده و افزاینده

    اخلاق حسنه باشی

    دل من یخ زده ی  قطب جنوب

    تن او ظهر بلوچستان  است

    در  سرم هو هو طوفان جنوب

    چشم من  هاله ی   در حال غروب

    جا م دل پر شده  از خاک و رسوب

    در ک کن  حا ل مرا  ای  همه  خوب

    • طارق خراسانی

      آبان 27, 1395

      سلام و  درود  بر استاد گرانمهرم

      در كنار شما  بزرگوار معرفت  مي آموزم

      سپاس از حضور گرم و صميمانه شما

      در پناه خدا

  4. محمد شیرین زاده

    آبان 27, 1395

    خیلی زیبا و ناب درود استاد عزیز

    • طارق خراسانی

      آبان 27, 1395

      سلام  و درود بر نور چشمم

      سپاس از حضور مشوقانه ي شما گرامي

      در پناه خدا

  5. ترانه حسینی

    آبان 28, 1395

    بسیار زیبا

    • طارق خراسانی

      آبان 28, 1395

      سلام و‌درود بر ترانه عزیز

      سپاس از حضور مشوقانه شما مهربان

      در پناه خدا 

  6. طلعت خیاط پیشه

    آبان 28, 1395

    با من آهسته  به  نجوا می گفت

    آنچه از دوست ورا فرمان  بود

    درود بر شما چه زیبا سروده اید از دوست و فرمانش.

    زنده باشید استاد گرانقدرم.

  7. سمانه تیموریان

    آبان 30, 1395

    به به

    فوق العاده است 

    می آموزم در محضرتون استاد عزیزم 

  8. به به

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا