🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای چنار کهنه زان دوران دور
ای شکوه جاده های بی عبور
بر تنت زخم تبرها مانده است
ساقه هایت تابش دریای نور
برگهایت پنجه های آتشست
ریشه هایت در خموشی های گور
زائرانت قرنها پنهان شدند
در جوارت ساکن شهر قبور
ای چنار، ای تک درخت آشنا
ای نماد مردمان باشعور
پهلوان جنگل اسطوره ای
شاخسارانت تنومند و قطور
بس حکایتها ز دوران دیده ای
قصه هایت را برایم کن مرور
شرح این ویرانه ها را جغد پیر
در طنین غارهای سوت و کور
وز فراسوی شگفت روزگار
بازگو میکرد اینسان با چگور:
یاد باد آن روزگاران کهن
بزم شادی بود و لبخند و سرور
سالها بودند در پای چنار
مردمی یکرنگ مانند بلور
عارفانی ساده و نیکو سرشت
قهرمان اندیشمندانی فکور
پهلوانانی ز دنیای کهن
تکسوارانی جوانمرد و جسور
پس کجایند؟ آن سواران دلیر
در هجوم جنگجویان شرور
وز سموم بادهای هرزه گرد
مانده برجا اسکلتهای صبور
در شگفتم از سکوت جمجمه
کاسه ی سرهای لبریز از غرور
یادها، فریادها در بادها
جسمها و چشمها در کام مور
استودان بر صخره های سربلند
استخوان در چشمه های سرد و شور
عاقبت از گردش این چرخ پیر
خاک شد جولانگه دام و سمور
گشت نام دهکده نام چنار
سایه اش بر قوم مهنی غیور
سروده شده در7 بهمن 90
در پای چنار کهنسال چنارناز خاتم یزد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
خرداد 20, 1399
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 20, 1399
👏👏👏
🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 20, 1399
درودهای بسیار
🌹🌹🌹👏👏👏
پاسخ
خرداد 20, 1399
حبذا جناب گندم کار چه کرده ای بزگا مرد .
بالله که فخامت شعر استوارت طعنه بر دماوندیه های ملک الشعرا میزند و در چشم حقیر ، جنابتان خود ملک الشعرای دیگری هستید که پاس تان باید داشت و تکریم و تمجیدتان باید نمود . بسیار لذت بردم عزیز 🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 20, 1399
زیباست و دلنواز
درودها استاد گرامی🌺
پاسخ
بستن فرم