🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کاشکی عاطفه می ماند به باغ
کاش می داد نشانی ز فراغ
کاش آنروز که یغماگر پیر
ساقه های گل زیبا می چید
کسی می آمد و داسش می برد
یا که سنگی به دوپایش می خورد
یا طنابی به دو دستش می زد
یا به فریاد نقابش می برد
کاش اندیشه ی ما نیمه ی شب
از کمینگاه حجاب برمی خاست
چشمهامان که بخوابی می رفت
با صدای نفسی برمی گشت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
بستن فرم