🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
من آن کبوترم که بر شاخه یِ تر نشسته بود
غنچه ی دل بر تن یک درخت سرد بسته بود
به هر زمستان به غمِ درخت خود شکسته ام
بال سفر داشته ام ، بار سفر نبسته ام
مردم هر کوچه ز هم وصف مرا شنیده اند
بجایِ تصویر وفا ، طرح مرا کشیده اند
حال من آن پرنده ام که بیخبر گم شده ام
به جرمِ بی وفایی ام شهره مردم شده ام
چونکه شبی کبوتری از قفسش پریده بود
صاحبِ دیوانه به سنگ از پی او دویده بود
از بد حادثه مرا دستِ کجش نشانه کرد
بال مرا شکست و بر کنج قفس روانه کرد
به دام صیادِ بلا ، اسیر و پر بریده ام
برای خنداندن او تا به سحر پریده ام
آه و تقلای مرا درختِ من ندیده است
جور جفا ز شاخه ی خالیِ من چشیده است
من به کنار پنجره از پس شیشه های سرد
دیده ام آن درخت را غرق کلیشه های درد
حمله ی باران و تگرگ به زخم صامتِ درخت
طعنه ی باد مستهز شکست قامت درخت
آه از آن شب که دگر رنگ سحر ندید ه ام
در قفس فاجعه من چه بی ثمر دویده ام
شبیه یک پرنده بر شاخه ی درد بوده ام
شاهد خشکیدن یک درخت زرد بوده ام
شعرو طرح کبوتر وفا
#سحرفهامی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اسفند 3, 1402
سلام و درودلذت بردم
در پناه خدا💐💐💐
پاسخ
اسفند 3, 1402
درود عزیز دل سپاسمندم 💥💫💜
پاسخ
اسفند 3, 1402
درود بر شما
زیبا سروده اید
🌹🌸🌹🌿
پاسخ
اسفند 5, 1402
درود و سپااااس مهربانو حانم🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
اسفند 3, 1402
درود بر شما بانو
هم طرح و هم سروده هردو عالی بود.
سپاس از به اشتراک گذاری این شعر زیبا
🙏🙏🙏🌺🌺💐💐
پاسخ
اسفند 5, 1402
هزاران درود و سپاس فراوان 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹ممنونم که وقت گذاشتید و شعر مرا خواندید
پاسخ
اسفند 4, 1402
سلام و عرض ادب
اگرچه شعرتان وزن عروض ندارد اما از نظر موسیقایی و احساس زیباست 🌺
پاسخ
اسفند 5, 1402
درود بر شما سپاسگزارم 🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم