![فاطمه صادقی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2021/05/IMG-20210503-WA0027-1-e1620113895277.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کجای دلم دست گذاشته ای
که هر وقت آه میکشم
از جای لمس سر انگشتان تو
بر پیکر چینی ترک خورده ی جسد من
هزار و یک شکوفه ی بادام حس خوب شکفتن به خود میگیرند…
تو پیامبر معجزه گر کدام قبیله ای
که بعد از هر بار مردن
مرا با اعجاز لبخندت
از گورستان فراموشی به دنیای اجساد مردگان متحرک فرامیخوانی
و من چونان قدیسی گمشده
در زیر زمین معبدی دور بودنت را از هزاران فرسنگ راه فریاد میزنم…
تو نیستی
و من همچنان در تاریکخانه ی اتاقم
ایستاده ام
پشت به آفتاب و خورشید
از لابه لای شکوفه های بادام بمن
نه که به جای سر انگشتان تو بوسه میزند…
و من درگیر حل این معما…..
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
اردیبهشت 18, 1400
سلام و درود
زیباست
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌹🌿
پاسخ
اردیبهشت 19, 1400
زیبای خوبی را قلم تاختید
درودتان باد
پاسخ
بستن فرم