🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۴/۳۱ |
| تعداد شعر: | 1280 |
| تعداد مطالب: | 234 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۳ |
هزاران نفر خون خود خورده اند
هزاران مبارز کمین خورده اند
هزاران جگر زخمها دیده اند
هزاران نفر در کفن خفته اند
هزاران شکنجه به جسم تکیده
هزاران هزار لاله در خون تپیده
هزار زخم تیر بر بدنها تنیده
هزار آرزو سینه ها را دریده
کجا رفت انسانیت های دیروز ما
کجا رفت غیرت ، حیا ، خوی ما
چرا دست و پا بسته و ول شدیم
چرا چشمها بسته در گل شدیم
کجا رفت احساس گرم و لطیف ؟
چرا رفت وجدان به چاه کثیف ؟
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم