🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گاهی گریه می کنم برای خودم
که آمدنم
بهر چه بود به این جهان
تا به اثنایِ مرگِ شقایق ها
جشنِ تیرگان بینموُ ولع داس
برایِ زدودنِ ساقه ای که
برخاسته به پناهِ جانِ جوجه چکاوکی
آری….. به این ابوابِ اضداد
بلبلی به سوگِ گلی می نالد وُ اربابی
به لبریزیِ انبانی می بالد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
اردیبهشت 21, 1402
درود بر شما جناب خانمحمدی🌹
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
بسیار سپاس از مهرتان گرانمایه و ارجمندم
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
درود بر شما
زیبا سروده اید.
🙏💐🙏💐🙏💐🌿🍃
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
بسیار سپاس از لطفتان ارجمند و گرانمایه
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
سلام و درود و خدا قوت
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
بسیار سپاس از مهرتان گرانمایه و ارجمندم
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
سلام و درود
تا بوده چنین بوده و تا قیامت نیز این فجایع ادامه خواهد داشت.
اعتقاد بنده این است انسان حیوان باهوشی ست از این جهت که توانسته در سیاره ی زمین بر دیگر حیوانات برتری به لحاظ قدرت کشتار به دست آورد و الا محال است انسان به لحاظ وفا به پای سگ برسد.
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
درود استاد شاید چنین باشد
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
سلام
باور کنید الان آن اربابِ انبان لبریز را بیشتر از من و تو که تمام سرمایه مان همین کلمات است ، قبول دارند . این بی قدری غم بزرگی ست
پاسخ
اردیبهشت 22, 1402
بسیار سپاس از لطفتان ارجمند و گرانمایه ریشهٔ آن غم بزرگی که فرمودین در شعر قبلی اینجانب،،،، این منم،،،، ذکر شده است
پاسخ
بستن فرم