🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آرام تر با واژه هايم روبه رو شو
تو التهاب دفترم را مى شناسى
“احساس سبز شاعرى” را دوست دارم.
وقتى كه خاكِ بستَرَم را مى شناسى
آنقدر مى بالم به آغوشِ نگاهت
در لحظه هاى سخت و سنگين صبورى
حس مى كنم در خلوتم حتى صداى
اَمَّن يُجيبُ المُضْطَر…”ام را مى شناسى…
بارِ گناهِ سيب چيدن سهم من شد!
آدم “عَدَن”را برد همراه هبوطش!
آتش گرفتم زير رگبارِ مَلامت…
خوب است كه خاكسترم را مى شناسى…
من سيب را برداشتم تا در نگاهِ
آدم بهشت ديگرى پيدا نباشد!
بار گناهم گرچه سنگين است اما
بى شك تو روىِ ديگرم را مى شناسى…
گردابى از آرامشم تا در وجودم
پنهان كنم دردِ زلالِ موجها را
بايد بچرخم بى توقف تا نميرم!
دريا كه باشى،باورم را مى شناسى…
هر روز تمرين مى كنم پروانگى را،
تا بگذرم از پيله ى تاريك و تنگم
پَر مى زنم يك روز تا آن سوى خورشيد
-بى باكىِ بال و پَرَم را مى شناسى!-
تا كِى تمام دشتهاى آرزو را
همراه بادِ كورِ سرگردان بگَردَم؟
اى كاش باشم هم مسيرِ ردِّپايت…
چون ايستگاهِ آخرم را مى شناسى…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
آذر 6, 1395
سلام
فوق العاده زیباست
لذت بردم . پایدار باشی
پاسخ
آذر 7, 1395
آنقدر مى بالم به آغوشِ نگاهت
در لحظه هاى سخت و سنگين صبورى
حس مى كنم در خلوتم حتى صداى
اَمَّن يُجيبُ المُضْطَر…"ام را مى شناسى…
حکیم زن سرزمینم تو هستی
قلم گفته بانو :« امینم توهستی»
مرا دین ، ندانسته خلق جهان
بدانند اکنون، که دینم تو هستی
سلام بر ملکه ی شعر و ادب سرزمینم
مسافرتم و کمتر می توانم اشعار نغز عزیزانم را بخوانم .
الحق تمام آثار شما شاهکارند.
در پناه حق شاد زی
پاسخ
بستن فرم