🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 گرفته

(ثبت: 5221) دی 2, 1396 

 

شب پشت این دیوارهای غم گرفته

باز از هجوم دردها قلبم گرفته

دوری چه دردی داشت و چیزی نگفتی

تا مغزِ مغز استخوان دردم گرفته

افتاده ام مانند یک زیلوی کهنه

کنج اتاق چهار در چهار نم گرفته

باران نشسته پشت دیوار سکوتم

با من جهان هم بعد تو ماتم گرفته

نه! این صدای ناودان ها نیست حتما

باران برایم نوحه ای را دم گرفته

پس می دهم انگار امشب من تقاص

سیبی که حوا روزی از آدم گرفته

جان کندم و گفتی تکان خورد آب از آب

دنیا مرا بعد از تو دست کم گرفته

دارد سرایت می کند دوری به هر چیز

قلبم، هوا، حالم، نفس هایم گرفته

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. عرض ادب و احترام بانو

    بسیار عالی

    زیبا سرودید

    لنگش وزن مختصری داشت

  2. درود بر شما

    عالی ست

    زنده باشید به مهر

  3. درود بر شما 

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا