معین حجت
مهر 27, 1402

درود جناب جاوید …
دستمریزاد، عالی …
فقط به عقیده من بیت ششم ( وقتی که اقیانوس…) نتوانسته به اندازه سایر ابیات تخیل شاعرانه خوبی را نشان دهد …
👏👏👏💐💐💐

پاسخ
- برهان جاوید
  مهر 27, 1402
  
  درود استاد حجت گرامی
  سپاسگزارم از طف و محبتی که به حقیر دارید
  حضور و اگاهی از نظر شما برایم بسیار ارزشمند و گرانبهاست
  حتما بر روی این بیت که اشاره فرمودید کار خواهم کرد
  سایه تان مستدام
  مسرور و پاینده باشید
  🌺🌺🌺❤️❤️❤️🙏🙏🙏
  
  پاسخ
محمد یزدانی"جوینده"
مهر 27, 1402

درود و احترام جناب جاوید
شعر زیبایتان را با اشتیاق خواندم و لذت بردم
به به عجب صدای گرم و دلنشینی. زنده بادا
پیروز باشید و پاینده

پاسخ
- برهان جاوید
  مهر 27, 1402
  
  درود بر شما استاد گرامیم
  چیزی گرانبها تر از حضور دوستان و شاعران عزیزی چون شما و اگاهی از نقد و نظرات استادانه تان برای حقیر نیست
  
  سپاس از شاگرد نوازی و مهرتان
  
  پاینده باشید
  🌺🌺🌺❤️❤️❤️🙏🙏🙏
  
  پاسخ
طارق خراسانی
مهر 27, 1402

تا سرنوشت هر کسی در دست دیوان بود
دیوان حافظ زیر برگ فال گم می شد

وقتی که اقیانوس در تفسیر دریا ماند
نیرنگ اختاپوس پشت وال گم می شد

سلام‌و‌درود
کاری بزرگ از شاعر توانای پاک
آفرین برهان عزیزم
عالی ست

در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏👍🌿

پاسخ
- برهان جاوید
  مهر 28, 1402
  
  درود استاد طارق گرامی
  سپاسگزارم از نظر لطف و شاگردنوازی تان
  حضور چون نور و همراهی و شنیدن نقد و نظرات استاد مهربانی چون شما برایم بسیار ارزشمند است
  همواره سلامت و پیروز باشید
  سایه سرو تان مستدام
  🌺🌺🌺❤️❤️❤️🙏🙏🙏
  
  پاسخ
س ن روشن
مهر 28, 1402

گفتنی بود وشنیدنی ونغز،،
درودبرشما👏👏🌈🌹🌹

پاسخ
- برهان جاوید
  مهر 29, 1402
  
  جناب روشن گرانمایه
  سپاسگزارم از نظر لطف و نگاه پر مهرتان
  در پناه حق پاینده باشید
  🌺🌺🌺🙏
  
  پاسخ
مهدی سیدحسینی
مهر 29, 1402

درود جناب جاوید
ماندگار باشید 🌹🌹

پاسخ
- برهان جاوید
  آبان 1, 1402
  
  درود جناب سیدحسینی گرامی
  و سپاس از حضور ارزشمندتان
  تندرست و پیروز باشید
  🌺🌺🌺🙏❤️❤️❤️
  
  پاسخ

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

این یک نقد است

ثبت نام در شعرپاک

وقتی برایت می شود دنیا فقط یک فرد
بی او نمی دانی در این دنیا چه باید کرد

افسردگی بی طاقتی امثالِ این حالات
عاشق شدن صد عارضه همراهِ خود آورد

در غارِ تنهایی مرا امشب دمی دریاب
پژواکِ کوهستان پُرَست از ناله های درد

مانندِ ققنوس از دلِ خاکسترش برخیز
گاهی اگر شد آتشِ این عشقِ سوزان سرد

دیگر سراغ از بارِشِ باران نمی گیرد
دشتی که شُسته خاکِ او را گریهء یک مرد

« سجاد پورخدایار »

علی معصومی در سر منشاء دیوانگی

سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی

معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…

سلام و سپاس مجدد

طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…

سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی

معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…

سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ

طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…

سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را