🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در پشـتِ پلک هـای ابری تیـره و حسـود
خورشید بی قرار ، ساعت ها نشسته بود
.
تـا از وَرای چـهـره ی مـرمـوزِ شب …زده
چشـمک به دور دســت هــای گنبـدِ کـبود
.
فرسنــگ هـا از ایــن همــه تکرار ، دورتــر
دنبــال می کنـــم گُـلی را در مسیـرِ رود
.
جـزر و مدِ خیــالِ تـو در مــاورای کــوه
سـوی تو می کشد مـرا هـربار ، زود…زود!
.
نامـت چنـان به روی قلبـم نقش بست که…
پرچــم به وقتِ جنـگ بر روی کلاه خود
.
هر چنــد شعـر می تپـد در مــن ولـی قلم
احسـاس را نمی بَـرد در عرصـه ی وجـود
.
امروز هـم تـمـام شــد بـی تـو دوباره بـاز
آرایشِ شـب و کمی آهنگ و شمع و عود…
.
علیرضا آرین مهر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
بهمن 25, 1398
درود ها….
چشمک زند به ….👏
🌺🌺
پاسخ
بهمن 26, 1398
سپاسگزارم جناب معصومی عزیز
پاسخ
بهمن 25, 1398
درودتان💐💐💐
پاسخ
بهمن 26, 1398
سپاس جناب رضاپور گرامی
پاسخ
بهمن 29, 1398
محمدعلی رضاپور
بهمن 29, 1398
سلام و احترام
شما بزرگوار را دعوت می کنم به خوانش و ابراز نظر گرانقدرتان در این مطلب مهم در عرصه ی چند دهه ی اخیر ادبیات فارسی:
شعر سپید، آزاد از عروض یا دارای عروضِ آزاد؟
http://sherepaak.com/222456/——-
پاسخ
بستن فرم