🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ‌ساغر سرخ

(ثبت: 213265) مرداد 19, 1398 
‌ساغر سرخ

دوباره
چون داستان طلوع
سر می زنی …، سر آمد وسرخ و دیدنی
از من
روی قطرات لحظه
جاری می شوی…
در جویباران بودن
شناوری میان شاخه های شرور آب
موج می شوی…
تشنه ی بی باک
هراس می شکنی در خاک
ودر بستر تنگ
کی می گنجی!
تو رویای باغی بلند!
در نظرت
سینه
پرتپش های سرخ ارجمند
به روز فکر می کنی
به هرآنچه در
رگ و جان امید و رویا
می گذرد
تو
فصل ، ورق می زنی
به تمامت چهار راه بودن
میدانی که باید
بر
ستبر سینه ات بگذرد
سرد و گرم و سبز و زرد
تو
آیین بودنی
آیینه دار کوکبان سپید
که رقاص بودنند
صبح می نوازند به لب
افق می آرایند بزلف یاسمن
پشت زمان از خستگیت خم
وهم ،
دوره ات کرده ست
زمین
متن نیرنگ و زندانیت
هزار دست بند از جنس تسلیم
به تو می زنند…
اما
تو
تبلوری از آنسوترین امید
نستوهی بی بدیل
که خورشید می دید
چشمانت پر ابران تر کنار می زدی
کشت بهار لبالبت
توچقدر پاییز بریده بودی
به تاولها
تو شیر نوشیده
از شیران ماه
اصلا مارکی که من می خواستم
نشاندار بودی
ازتیره ی سرخ لاله ها باخال سیاه
عرصه می نوردیدی به طرز
کمانداری از خیل چشمان زیبا
که تهی ِدستان می گریستی
در باران بهار
فهم می کاشتی در روزنان
جاری جنون
تا ماه اندیشه شود
از بن دندان نجابت
انسان
بنشیند در بارهای بار دیگر نستوهی شکو ه بزاید
در دامان پاک
کی بند از بند می گشاید؟
از پلیدان پستیهای این مغاک
لطفا کمی آفتاب
لرزم مزمن شده
با چاشنی اضطراب
مرا بکشید به شاخه های
گلنار
سرنای سرخ بنوازید
بر حادجاده ای
که هزاران نگاه حسرت
پرت و پلای غبار خاک گردیده
واین قبیل قلیل
بی جا و جواز مکید
کید می کارد..‌ براه
بر مغز استخوان های رشید
مرده فراوان
پایمردی پژمرده هرچه جوانه
که می رسید،
اژدها و افعی
طرح می کشید
به بلع و به فراخنای کشید
نفس و نبض می ریخت
در چاله چوله های فریب
اما اما
حوصله چیز دیگر می اندیشید
که باید گلوگاه
می مزید
به چنگی که هر گزش ندید
تا نفس
در هرچه نحس
به ساعت صفر می رسید
اصلا زمان در چشم انان می شکست
تا ندید
در نشاتی به نشای نطفه ی روز
و
بامدادان پر آغوشان تمنّا خواهد بود
برنگ گل
چشم ” آن “ساغرم بود
به عطرناف های یال که پر کرده
چاشنی مزه ام در شور
و
متن موج موج هر کنون

 

 

 

نظرها
  1. جواد مهدی پور

    مرداد 19, 1398

    سلام و احترام محضرتان استاد رشنو گرامی

    زیبا ست

    لذت بردم از اثر فاخر و شعر پاکتان

    سر بلند باشید به مهر

    درود ها
    💐

  2. سلام بر استاد عزیز و ارجمند

    پر از معانی و تصاویر

    درودتان باد

    💐🌿🌹🌹🌹🍃🌿💐

  3. امیر جلالی

    مرداد 19, 1398

    گویی داستان آفرینش را می خواندم. گاهی سیاه و گاهی سپید…
    آنچه در بیرون آدمی رخ می دهد و نامش طبیعت است ، همان درون آدمی است که بیرون جا مانده …
    بی نهایت زیبا بود و اثر گذار نیز . درود بر شما

  4. عباسپور

    مرداد 21, 1398

    سلام و درود بر شما جناب رشنو
    شاد زی

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا