🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
💥💥
منم آن مهر
که سرزمین برای تابیدن ندارد
شدم گل پژمرده
که ارزش چیدن ندارد
چو بره آهو گیر در بند ببر ها
پناه و چمنِ چریدن ندارد
روان در مسیری چو دایره
که نقطه آخر به رسیدن ندارد
از زادگاهام تبعید شدم به جرم زن بودن….
💥💥
ز پشت آن یک متر ریش
در ظاهر عالِمی خیر اندیش
عمامه و خرقه پوش چو درویش
که پوشانیده بود با عفاف خویش
عجب آفت نمایان شد…
💥💥
آن جایکه مرده ها میزیست دیدم
مادریکه گیسوی دخترِ خون خفته را میریست دیدم
حیوان هم میدانست که آنجا انسان درندهترند
اشک سک و کبوترانیکه می گریست دیدم
در آنجا خنجر بدست جاهل عالِم نما بود…
#مکتب_ادبی_نورگرایی
#شعر_پیشرو
#شعر_سروش
#مرضیه_رحمتی (زاده ی افغانستان، دانشجو در روسیه)
#یاران_شعر_پیشرو
@yaranesherepishro
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
تیر 12, 1402
حیوان هم میدانست که آنجا انسان/ها/ درندهترند
سلام و درود
بسیار بسیار عالی
آفرین
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
تیر 12, 1402
سلام و درود و عرض ادب و ارادت
خداوند، یار و نگهدارتان ❤️🙏
پاسخ
تیر 12, 1402
درود🍃
پاسخ
تیر 12, 1402
درود و سپاس 🍃🍃
پاسخ
تیر 12, 1402
درود و دستمریزاد خدمت شما و صاحب اثر🌺
پاسخ
تیر 12, 1402
سلام و درود و سپاس تان 🌺🌺
پاسخ
تیر 12, 1402
درود جناب رضاپور👏💐
پاسخ
تیر 12, 1402
درود و سپاس جناب حجت عزیز 💐🌿🌹
پاسخ
تیر 12, 1402
درود بر شما
بسیار زیبا سروده شده اند
🙏🌸🙏🌺🙏🌸🙏🌺💐🍃
پاسخ
تیر 12, 1402
درود و سپاس از لطف شما بزرگوار
🙏🌸🙏🌺🙏🌸🙏🌺💐🍃❤️
پاسخ
بستن فرم