![تابنده حیدری بافقی(ارغوان)](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_179.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نمی دانم گرمای تابستان بود
یا حرارت شیطنت های من
اما خوب به خاطر دارم
داغی آن روزها را
که با هیچ سایه ای همسفره نمی شدم
یادش بخیر
کوچه باغ ها
خاک با من می دوید
کودکی ام را
از نخلستانها
تا ریگهای روان
و از پرچین های گِلی
تا دشت های طلایی کویر
و من سفره های نان را می دیدم
در سینه های سپر کرده شان
رو به آفتاب…
ارغوان
زمانی که هنوز خودم بودم…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
مرداد 30, 1395
درود برشما
مرداد 31, 1395
سلام جناب انصاری بزرگوار
سپاسگزارم
مرداد 31, 1395
درود بر شما
بسیار زیبا
شهریور 1, 1395
سلام جناب حکیم بزرگوار
سپاسگزارم
مرداد 31, 1395
درود بر شما
بسیار زیبا
مرداد 31, 1395
زیبا و خواندنی …
درود بر شما …
شهریور 1, 1395
سلام جناب شاهنگیان بزرگوار
سپاسگزارم
شهریور 1, 1395
درود بر شما بانو ارغوانی گرمی
زیباست
زنده باشید
شهریور 1, 1395
سلام جناب مهدی پور بزرگوار
سپاسگزار لطفتان هستم
پایدار باشید
شهریور 9, 1395
سلام و درود بانو جان
بسیار زیباس
همیشه نویساباشید
شهریور 11, 1395
سلام مهربان فاطمه
سپاسگزار محبتتان هستم