🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
قالب سه گانی همان قالب کهن نو خسروانی است و در حیرتم چگونه آقای دکتر علیرضا فولادی خود را مبدع این قالب می نامند؟!
درباره قالب نو خسروانی چنین گفته شده است
نوخسروانی، یک قالب شعری سه مصراعی و خاص زبان فارسی است. اگرچه این قالب ریشه در گذشته بسیار دور ادبیات ایران دارد، اما تا اواسط دهه ۸۰ خورشیدی برای مخاطبان و شاعران فارسی زبان ناآشنا بود. شعری که اگر بخواهیم دیدگاه سودابه فضایلی را معیار قرار دهیم، قدمت ریشه های آن به هشت قرن پیش از میلاد مسیح می رسد. این نوع شعر افزون بر ریشه داشتن در تاریخ باستان، پیوندهای عمیق و ارجمندی در ادبیات فولکلور کرمانجهای استان خراسان نیز دارد. در بین کرمانجها، قالب سهخشتی سالری اصیل و دیر سال و شناخته شده است.
سه نمونه شعر در قالب نوخسروانی از شاعری معاصر
1
رد شدن از کنار هم هرروز
زیر چتر چنارهای کهن
تو به تجریش، من به راه آهن
علی رضا قاضی مقدم
2
شبیه نیمکتی خیس زیر بارانم
کسی به حوصله نزدیک من نمی آید
امیر طایفه ی نا امیدوارانم
امیر دادویی عضو وبسایت شعر پاک
3
ابر در تحریمِ باریدن…
شعله و خاکستر و طوفان…
حسرتِ پرواز را در چشمِ مرغانِ قفس دیدن…
وحیدشفیعی
و این تعریف از قالب سه گانی به قلم شخص آقای دکتر علیرضا فولادی ست.
جاودانهی حقیقت؟
سهگانیپرداز از دریچهای که سهگانی پیش روی او گشوده است، حکمت میجوید و حکمت میگوید، زیرا چارچوب تنگ آن، مانند چارچوب تنگ حوصلههای امروزین، جای بیهودهبافی برای وی باقی نمیگذارد. سهگانی پیشاپیش پذیرفته است که فرصتها و فراغتهایمان اندک است و از این رو، بلندی حرفش را به اندازهی کوتاهی قدش میفشارد تا انرژی فشردهی آن، روح گرسنهی انسان معاصر را سرپا نگاه دارد و مگر نه این که اساسا شعر، فشردهی زمان است؟
تلخ یا شیرین،
هرچه هست، این است؛
زندگی، لیموی شیرین است.
ادراک ماهیت پدیدهها و روابط نادیده و ناگفتهی میان آنها، راهی است که سهگانیپرداز را به حکمت میرساند. او این راه را با جان و دل پشت سر میگذارد. حکمتی که وی مییابد و میگوید، شاعرانه است، نه بدان دلیل که در پوشش تصویر و تزیین رخ مینماید، بل از آن رو که با «شعور» شاعری پدید میآید و این شعور، همان ذوقی است که حتی بدون تصویر و تزیین، شعر ناب میآفریند:
زندگی جنگِ سرد است؛
مرگ سخت است، اما
زندگی کارِ مردان مرد است.
حکمت شاعرانهی سهگانی، حاصل اشراق است. در این روش، ذهن و عین یکی میشوند و سوژه و ابژه، یگانگی پیدا میکنند و از این رهگذر، ماهیت پدیدهها و روابط میان آنها بدانگونه که حقیقتا هست، رخ مینماید:
در کار تو آمدن جداییست،
آنگونه که رفتن آشناییست؛
ماهیّت ماه، خودنماییست.
دادن نماهای متکثر از حقیقتی واحد، که برآیند هستیشناسی اشراقی است، به شناخت هرچه کاملتر آن حقیقت میانجامد. با این کار، سهگانی هیچ گاه موضوع کم نمیآورد و موضوعات برای آن همیشه تازهاند و هرچند حقیقتشان واحد است، نماهایشان قابلیت تکثر دارد:
مانده تا دریابد
خانهی دوست کجاست؛
ماه هم سربههواست.
سهگانیپرداز، فعال است، نه منفعل؛ یعنی به بازتاب حقیقت پدیدهها در آینهی روحش فعالانه یاری میرساند و آن را بازمیآفریند و گاه سرنخهایی از آن حقیقت مییابد که گمان وجود آنها نمیرفت:
این اوجِ یک تلاقیِ زیباست:
ساحل، همیشه اوّلِ دریا،
دریا، همیشه آخرِ دنیاست.
باری، نگاه سهگانیپرداز، یک نگاه ویژه است؛ نگاهی سیال و حساس و دقیق و عمیق و تهوّرآمیز و خطرپذیر و بااینهمه، ساده و بیشیلهپیله. هر شاعری که به سرودن سهگانی روی میآورد، از این نگاه چارهای نخواهد داشت.
ترجیحات سهگانی
1. برای شعر کوتاه، شمارهگذاری از نامگذاری ارجح است.
2. بهتر است نشانههای نگارشی در سهگانی تا حد ممکن به کار بروند، زیرا ابهام مصنوعی موجب تقویت شاعرانگی کار نمیشود و ابهام طبیعی ماورای اینگونه ظاهرسازیهاست.
3. بجاست سهگانیپردازان اوزان دوبیتی و رباعی را برای سرودن سهگانی مورد استفاده قرار ندهند، به دو دلیل:
الف) احترام به استقلال دوبیتی و رباعی از سهگانی.
ب) جلوگیری از عرضهی دوبیتیها و رباعیهای ناقص به عنوان سهگانی.
بااینحال، اگر در این اوزان خلاقیتی صورت گیرد، کاربرد آنها برای سرودن سهگانی بلامانع است:
خندید، دو دندان طلا پیدا شد؛
ترسیدم؟ هه!
جادوگر پیر، در دهانم جا شد.
(فریبا شیروانی)
4. هرچند شاعر نسبت به کاربرد ردیف در سهگانی آزادی عمل دارد، تا آنجا که تجربه نشان میدهد، کاربرد ردیفهای ساده، بهویژه فعل ربطی «است»، بنابرزندگیگرایی سهگانی، در آن، طبیعیتر مینماید.
عیوب سهگانی
در سرودن سهگانی موزون تا کنون با دو عیب زیر مواجه بودهایم که لازم است سهگانیپردازان از آنها بپرهیزند:
1. بستهشکنی
یعنی گسستن مصنوعی یک مصراع، برای پدید آوردن دو مصراع سهگانی:
نه سایهی تو
نه سایهی من؛
این ظهر، جهنمیست روشن.
(فریبا شیروانی)
چینش درست مصراعهای شعر بالا، یک دوگانی به صورت زیر پدید میآورد:
نه سایهی تو نه سایهی من؛
این ظهر، جهنمیست روشن.
2. شکستهبندی
یعنی پیوستن مصنوعی دو مصراع، برای پدیدآوردن یک مصراع سهگانی:
باد میوزید، شاخهای شکست؛
آمدم،
شاخهی شکسته را به شاخهای دگر گره زدم.
(علیرضا فولادی)
مصراع اول این نمونه، از پیوستن دو مصراع پدید آمده است و چینش دقیقتر مصراعهای آن، یک چهارگانی به صورت زیر پدید میآورد:
باد میوزید،
شاخهای شکست؛
آمدم،
شاخهی شکسته را به شاخهای دگر گره زدم.
وزنهای دوری همواره این عیب را برای سهگانی به بار میآورند و لازم است سهگانیپردازان از کاربرد آنها خودداری ورزند:
من میدرانمت، با پنجهی هوس،
تصویر میکنم، روح دریده را؛
من شاعرم، نترس!
(انسیه رجبزاده)
در دو مصراع اول و دوم این شعر، وزن دوری به کار رفته است و از این رو، سهگانی نیست، بلکه پنجگانیست و چینش درست آن، به صورت زیر:
من میدرانمت
با پنجهی هوس،
تصویر میکنم
روح دریده را؛
من شاعرم، نترس!
ناگفته نماند که پارهای وزنها خاصیت دوگانه دارند؛ یعنی هم میتوان آنها را گسسته نوشت و هم پیوسته، و ذوق شاعر برای این منظور، حرف آخر را میزند:
سالهای ما تمام،
انتظار و انتظار؛
در کدام سال میرسد بهار؟
(علیرضا فولادی)
این شعر، هم به صورت بالا قابل تقطیع است و هم به صورت زیر، و سرانجام ذوق شاعر، تقطیع آن را به صورت بالا پسندیده است:
سالهای ما تمام،
انتظار و انتظار؛
در کدام سال
میرسد بهار؟
قضاوت را به عهده ی خوانندگان ارجمند می نهم که آیا آقای دکتر علیرضا فولادی مبدع قالبی جدید است یا همان قالب کهن نوخسروانی را در عصر حاضر با نام قالب سه گانی که خود را مبدع آن معرفی می کند به جامعه ادبی ارایه داده است؟
در پایان باید گفت:
قالب سه گانی
همان قالب نوخسروانی کهن است.
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (11):
اردیبهشت 30, 1401
بسیار پر بها
استفاده نمودم جناب خراسانی عزیز
ارادتمند حضرت دوست
🌿🌺
پاسخ
اردیبهشت 30, 1401
سلام و درود و ارادت
و البته تفاوت هایی هست که در جاهایی دیگر به آن پرداخته اند.
پیروز و بهروز باشید در پناه خدا ❤️🙏
پاسخ
بستن فرم