🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کارم از حسرت گذشته است

(ثبت: 255382) بهمن 9, 1401 
کارم از حسرت گذشته است

کارم از حسرت , گذشته است
از تغيير هم نا اميدم
من عذاب دوری و رهائی از نفس را با شيرينی و عطش نفس عوض کرده ام
و اعتيادم به خواهشها , پايه دوستیِ با نفس را رقم زده است
جاذبه های نفس مرا کاملاً احاطه کرده اند
قبلاً احساس می کردم که می توانم فاصله ای با آن بگيرم
ولی هر روز گرمی ِآغوش نفس را , بيشتر حس می کنم
ايام می آيند و می روند ولی من تطهير نمی شوم
من استحاله در نفسم
آسمانِ روحم ؛ با زنگار نفس عجين شده است و هر لحظه باقيمانده فطرتم ,
خورده می شود و طراوت روحم می ريزد و زنگارش ضخيمتر می شود
موريانه گناه در عمق روحم اثر گذارده و مرا بی بنياد کرده است
نمی توانم شکايت کنم
نه محکمه ای هست و نه توان نمايش چهره روحم را دارم
مجبورم تا انتها در مردابها بمانم
آيا تو مرا اينگونه ملاقات خواهی کرد ؟
تا حشر ؛ تعفن مردارگونه ام , مشام هستی را آزرده خواهد کرد
بيا به حرمت سلامت ِطبيعت ؛ مرا اصلاح کن
نمی خواهم همچون دهان بدبويي , در مسير نسيم بهاری , باشم
نمی خواهم صدايم آلودگی صوتی باشد
نمی خواهم کلامم دلی را برنجاند و گوشی را بيازارد.

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (4):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا