🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پلکهای بیدار و چشمهای خوابیده

(ثبت: 266793) دی 18, 1402 
پلکهای بیدار و چشمهای خوابیده

چشمهایم کجاست ؟ آه …… آنها را بسته ام
و به بن بست نگاه تا ديواره خاکستری پلکهايم رسيده¬ام
ديروز در روشنا ئی روز , تصاوير بسياری را تجربه کردم
ولی ؛ آن تصاوير فاصله مرا با الهاماتم بيشتر کرده است
و تمرکزم در رد يابی فراموش شده ها کمتر شده است
ديد نيها زيبا هستند ولی پرده ی ابهام برانديشه اهورا ئی ام کشيده اند
بهتر است چشمهايم را ببندم , تا بن بست ديد را تا مرز پلکها , احساس کنم
آنگاه بارش الهام طلوع خواهد کرد
بديهی است با خروج از زندان دنيا و بسته شدن پلکها
به حقايق برتری ؛ بينا خواهم شد
شب ؛ دريچه های نورانی را به همراه دارد
و در تعادلِ تلاطمها
امکان حضور در پهنه ی ناديده ها , ميسّر خواهد شد
پس ؛ شرط ديدنِ ناديد نيها ؛ نديدنِ ديد نيهاست
و برای دستيا بی به تمرکز؛ بايد چشمها را از روزمرّگی بست
پيداست که تنهائی و دورشدن از تن ها ؛ تعا لی را به همراه دارد
و ا ز محاسبه ذهن در دريافتهای بيشتر ؛ فارغ می شوم و به آنچه دارم راضی تر.

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا